کلمه جو
صفحه اصلی

keep a straight face


جلو خنده ی خود را گفتن، خم به ابرو نیاوردن

انگلیسی به انگلیسی

• not expose emotions, not reveal one's feelings through facial expressions

جملات نمونه

1. I found it very difficult to keep a straight face .
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن یه صورت مستقیم خیلی مشکل بود
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که یک چهره ی مستقیم را نگه دارید

2. How can you say that and keep a straight face?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونی این حرف رو بزنی و یه چهره صاف نگه داری؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید این را بگوئید و چهره ی راست را نگه دارید؟

3. I keep a straight face and the composure of a chemist dispensing a prescription.
[ترجمه ترگمان]من صورت صاف و مرتب داروساز را دارم و نسخه ای از نسخه را برایش تجویز می کنم
[ترجمه گوگل]من یک چهره ی مستقیم و آرامش یک شیمیدانی که یک نسخه تجویز کرده بودم نگهداری می کنم

4. It was very difficult to keep a straight face.
[ترجمه ترگمان]خیلی سخت بود که یه چهره صاف رو نگه دارم
[ترجمه گوگل]چهره ی راست را نگه داری بسیار سخت بود

5. I try and keep a straight face, but I can't help grinning at myself.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم صورتم را صاف نگه دارم، اما نمی توانم به خودم لبخند بزنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم صورت خودم را حفظ کنم، اما نمیتوانم به خودم کمک کنم

6. Barbara tried to keep a straight face, but in the end she just couldn't help laughing.
[ترجمه ترگمان]باربارا سعی کرد صورتش را صاف نگه دارد، اما سرانجام نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد
[ترجمه گوگل]باربارا تلاش کرد تا صورت مستقیم را حفظ کند، اما در نهایت او فقط نمی توانست خنده دهد

7. She looked so ridiculous it was hard to keep a straight face.
[ترجمه ترگمان]چنان مضحک به نظر می رسید که نمی توانست صورت صاف و صاف خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او خیلی مسخره نگاه کرد و سخت بود که صورت را مستقیما حفظ کند

8. How Harry managed to keep a straight face during these performances is quite beyond me.
[ترجمه ترگمان]این که چطور هری توانست در طول این اجراها یک چهره معمولی داشته باشد، کاملا فراتر از من است
[ترجمه گوگل]چگونه هری موفق به حفظ یک صورت مستقیم در طول این اجراها کاملا فراتر از من است

9. And how Henry managed to keep a straight face, I'll never know!
[ترجمه ترگمان]و چطور \"هنری\" تونست یه چهره صاف رو حفظ کنه، من هیچ وقت نمی دونم
[ترجمه گوگل]و چگونه هنری موفق به نگه داشتن یک چهره راست، من هرگز نمی دانم!

10. I couldn't keep a straight face when he dropped his watch in the soup.
[ترجمه ترگمان]وقتی ساعتش را توی سوپ انداخت، نمی توانستم صورتش را صاف نگه دارم
[ترجمه گوگل]وقتی قاشق را روی سوپ گذاشتم، نمی توانستم چهره ی راست را نگه دارم

11. He sounded so foolish that I could hardly keep a straight face.
[ترجمه ترگمان]او آنقدر احمق به نظر می رسید که به سختی می توانستم صورت صاف خود را نگه دارم
[ترجمه گوگل]او صدای خیلی احمقانه ای را می شنید که به سختی می توانستم چهره ی راست را نگه دارم

12. Nonsense ! How can you say that and keep a straight face?
[ترجمه ترگمان]چه مزخرفاتی! چطور می تونی این حرف رو بزنی و یه چهره صاف نگه داری؟
[ترجمه گوگل]مزخرف ! چگونه می توانید این را بگوئید و چهره ی راست را نگه دارید؟

13. They couldn't keep a straight face.
[ترجمه ترگمان]ان ها نمی توانستند صورت مستقیم خود را نگه دارند
[ترجمه گوگل]آنها نمیتوانستند چهره ای مستقیم داشته باشند

14. It's hard to keep a straight face when your ankles are being snapped at by a Bichon Frise and a miniature schnauzer.
[ترجمه ترگمان]خیلی سخته که یه آدم معمولی یه سگ کوچولو و یه سگ دی گه رو از پا در بیاره
[ترجمه گوگل]هنگامی که مچ پا در یک فریز بیکن و یک شینیون کوچک مچاله می شود، سخت است که یک چهره ی مستقیم داشته باشید

پیشنهاد کاربران

سعی کردن به نخندیدن

خود را جدی نشان دادن

نخندی یا حالت چهرتو تغییر ندی اگرچه که میخوای بخندی

it was hard to keep a straight face with everyone else laughing
خیلی سخت بود وقتی همه داشتند می خندیدند صورتم را جدی نشان بدم و نخندم

keep a straight face=اصطلاح هست یعنی ظاهر خودت را جدی نشان بدی و سعی کنی نخندی


کلمات دیگر: