کلمه جو
صفحه اصلی

keenly


ازروی زیرکی، ازروی تیز هوشی، بذکاوت، بطورتیزیاتند

انگلیسی به فارسی

ازروی زیرکی،ازروی تیز هوشی،بذکاوت،بطورتیز یاتند


کاملا


انگلیسی به انگلیسی

• sharply; pungently; perceptively, astutely; strongly, intensely; eagerly, enthusiastically
if you watch or listen keenly, you watch or listen with great concentration.
see also keen.

جملات نمونه

1. he is keenly interested in seeing you
او خیلی مشتاق دیدار شماست.

2. to feel death keenly
نسبت به مرگ احساس شدید داشتن

3. He remained keenly alive to the dangers.
[ترجمه ترگمان]او به شدت زنده بود و با خطرات روبرو شده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت با خطرات مواجه شد

4. He observes keenly, but says little.
[ترجمه ترگمان]او با دقت نگاه می کند، اما کمی می گوید
[ترجمه گوگل]او به شدت می بیند، اما کمی می گوید

5. She remained keenly interested in international affairs.
[ترجمه ترگمان]او به شدت به امور بین الملل علاقه مند بود
[ترجمه گوگل]او به شدت علاقه مند به امور بین الملل شد

6. I was keenly aware of the dangers.
[ترجمه ترگمان]از خطرات آگاه بودم
[ترجمه گوگل]من به شدت از خطرات آگاه بودم

7. Ade is the man keenly awake to the change.
[ترجمه ترگمان]ade کسی است که به شدت برای تغییر بیدار شده است
[ترجمه گوگل]آدم مردی است که به شدت بیدار شده است

8. The shops also offer a keenly priced curtain-making service.
[ترجمه ترگمان]مغازه ها هم چنین خدمات curtain با قیمت گزافی ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]فروشگاه ها نیز خدمات پرده ای با قیمت بسیار گران ارائه می دهند

9. The medal is being keenly contested by eight gymnasts.
[ترجمه ترگمان]این مدال توسط هشت gymnasts به شدت مورد اعتراض قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این مدال به شدت توسط هشت ژیمناستیک مورد تردید قرار گرفته است

10. He is keenly interested in classical English literature.
[ترجمه ترگمان]او به ادبیات انگلیسی کلاسیک علاقه مند است
[ترجمه گوگل]او به شدت علاقه مند به ادبیات کلاسیک انگلیسی است

11. We were keenly aware of the danger.
[ترجمه ترگمان]ما از خطر آگاه بودیم
[ترجمه گوگل]ما به شدت از خطر آگاه بودیم

12. They're keenly aware that whatever they decide will set a precedent.
[ترجمه ترگمان]آن ها به شدت آگاه هستند که هر چیزی که آن ها تصمیم می گیرند، یک سابقه را به وجود خواهند آورد
[ترجمه گوگل]آنها به شدت آگاه هستند که هر آنچه که تصمیم می گیرند یک سابقه را تعیین خواهند کرد

13. The second half was keenly fought, but neither side managed to score.
[ترجمه ترگمان]نیمه دوم به شدت مبارزه کرده بود، اما هیچ یک از طرفین موفق نشد امتیار بگیرد
[ترجمه گوگل]نیمه دوم به شدت مبارزه کرد، اما هیچ یک از بازیکنان موفق به گلزنی نشدند

14. But he felt keenly the odium of his position.
[ترجمه ترگمان]اما نسبت به وضع و موقعیت او سخت احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه گوگل]اما او به شدت از اوضاع خود احساس کرد

پیشنهاد کاربران

خیلی هوشمندانه

شدیدا

به شدت و شدیدا

به خوبی

. Her loss has been keenly felt
باخت او شدیداً او را تحت تاثیر قرار داد

1.
intensely
( سخت ) زیاد ، خیلی زیاد، شدیدا، بشدت، جداً

Your absence was keenly felt , Mr Chekov
Star Trek TOS
جداً جات خالی بود. . .
جای خالیت به شدت حس میشد. . .

2.
BRITISH
in an eager or enthusiastic manner.
به طور مشتاقانه
از روی شور و شوق، اشتیاق
با اشتیاق زیاد

عمیقا


کلمات دیگر: