کلمه جو
صفحه اصلی

kashmir


کشمیر (در شمال پاکستان و شمال باختری هندوستان)، رجوع شود به: jammu and kashmir

انگلیسی به فارسی

کشمیر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a southwestern Asian region between Afghanistan and Tibet, the object of conflicting territorial claims by India and Pakistan; Jammu and Kashmir.

• historical region divided between india and pakistan (also cashmere)

جملات نمونه

1. Some militants favour independence for Kashmir or union with Pakistan.
[ترجمه ترگمان]برخی ستیزه جویان طرفدار استقلال کشمیر یا اتحاد با پاکستان هستند
[ترجمه گوگل]برخی از ستیزه جویان به استقلال کشمیر یا اتحاد با پاکستان احترام می گذارند

2. They have been trying to internationalise the Kashmir problem.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کرده اند تا مشکل کشمیر را حل کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کرده اند بین المللی کردن مسئله کشمیر باشند

3. Tourism has long been the economic mainstay of Kashmir.
[ترجمه ترگمان]گردشگری از دیرباز مورد حمایت اقتصادی کشمیر بوده است
[ترجمه گوگل]گردشگری طولانی مدت بوده است که پایه اقتصادی کشمیر است

4. Four Western tourists held by armed guerrillas in Kashmir began their seventh month in captivity today.
[ترجمه ترگمان]چهار توریست غربی که توسط چریک های مسلح در کشمیر تشکیل شده بودند، امروز هفتمین ماه اسارت خود را در اسارت آغاز کردند
[ترجمه گوگل]چهار گردشگر غربی که توسط چریک های مسلح در کشمیر برگزار می شود، امروز هفتمین ماه خود را در اسارت آغاز کردند

5. In Kashmir and Punjab, religious wars seemingly without end rage on.
[ترجمه ترگمان]در کشمیر و پنجاب، جنگ های مذهبی ظاهرا بدون خشم پایان یافت
[ترجمه گوگل]در کشمیر و پنجاب، جنگهای مذهبی ظاهرا بدون خشم پایان یافتند

6. New Delhi need do no more than keep Kashmir under military occupation and keep the lid on guerrilla warfare.
[ترجمه ترگمان]دهلی نو بیشتر از حفظ کشمیر تحت اشغال نظامی و نگه داشتن در جنگ چریکی به کار خود نیاز دارد
[ترجمه گوگل]دهلی نو نیازمند کاری است تا کشمیر را تحت اشغال نظامی نگه دارد و در جنگ چریکی نگه داشته شود

7. Some militants favor independence for Kashmir or union with Pakistan.
[ترجمه ترگمان]برخی ستیزه جویان طرفدار استقلال کشمیر و یا اتحاد با پاکستان هستند
[ترجمه گوگل]برخی از ستیزه جویان به استقلال کشمیر یا اتحاد با پاکستان احترام می گذارند

8. You report that the Hindus of Kashmir hold the top government jobs in Kashmir.
[ترجمه ترگمان]شما گزارش می کنید که هندوها در کشمیر بالاترین مشاغل دولتی را در کشمیر حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]شما گزارش می کنید که هندوها در کشمیر مشاغل دولتی را در کشمیر نگه می دارند

9. We picked gentians and edelweiss in Kashmir and hibiscus and bougainvillaea in our own garden.
[ترجمه ترگمان]ما gentians و edelweiss را در کشمیر و hibiscus و bougainvillaea در باغ خود انتخاب کردیم
[ترجمه گوگل]ما باغچه ها و ادلویوس ها را در کشمیر و hibiscus و bougainvillaea در باغ خودمان جمع آوری کردیم

10. But the atmosphere in the Kashmir valley seems far too volatile for any talk of elections.
[ترجمه ترگمان]اما جو دره کشمیر برای هر صحبتی از انتخابات بسیار متغیر به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]اما جو در دره کشمیر به نظر می رسد که برای هر سخنرانی در انتخابات بسیار فرار است

11. Today Gulmarg in Kashmir is the only reasonably developed ski area.
[ترجمه ترگمان]امروز گالمرگ در کشمیر تنها منطقه اسکی است که به طور منطقی توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]امروز گلمارگ در کشمیر تنها منطقه اسکی منطقی توسعه یافته است

12. Kashmir is claimed by both India and Pakistan.
[ترجمه ترگمان]هم هند و هم پاکستان ادعا می کنند که کشمیر تحت مسئولیت است
[ترجمه گوگل]کشمیر توسط هند و پاکستان ادعا می شود

13. Suzy: And Kashmir is Islamic, right? So how did this escalation happen?
[ترجمه ترگمان]سوزی: و کشمیر اسلامی است، درست است؟ بنابراین چگونه این اتفاق رخ داد؟
[ترجمه گوگل]سوسی: و کشمیر اسلامی است، درست است؟ پس چگونه این تشدید رخ داد؟

14. "With regards to Kashmir it remains our view a resolution of that issue has to take into account the wishes of the Kashmiri people," said William Burns.
[ترجمه ترگمان]ویلیام برنز گفت: \" با توجه به کشمیر، این دیدگاه ما است که راه حل آن مساله باید خواسته های مردم کشمیری را مد نظر قرار دهد \"
[ترجمه گوگل]ویلیام برنز گفت: 'با توجه به کشمیر، دیدگاه ما این است که قطعنامه این موضوع باید آرزوهای مردم کاشمری را در نظر بگیرد '

اصطلاحات

th Vale of Kashmir

دره‌ی رود جلوم در باختر کشمیر



کلمات دیگر: