کلمه جو
صفحه اصلی

iced


خنک کرده، یخ شده، شکر پوش، مارنگ زده

انگلیسی به فارسی

خنک کرده ، یخ شده ، شکر پوش ، مارنگ زده


یخ زده، منجمد کردن، یخ بستن، منجمد شدن، شکر پوش کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: covered with a layer of ice.

(2) تعریف: chilled or cooled, esp. with ice.

- iced coffee
[ترجمه ترگمان] قهوهی بدون یخ
[ترجمه گوگل] قهوه سرد

(3) تعریف: covered with icing.

- an iced cake
[ترجمه ترگمان] یه کیک یخ زده
[ترجمه گوگل] کیک یخ زده

• cold, chilled, refrigerated; covered in frosting (as of a cake); covered in ice
an iced drink has been made very cold.
an iced cake is covered with icing.
see also ice.

جملات نمونه

1. iced tea
چای با یخ

2. the car engine iced up
موتور اتومبیل یخ زد.

3. the snow had iced the road and made it slippery
برف راه را یخپوش و لیز کرده بود.

4. the refrigerator was so cold that the bottles had iced
یخچال آنقدر سرد بود که بطری ها یخ زده بودند.

5. This glass of iced tea will refresh you.
[ترجمه ترگمان] این لیوان چای سرد برات تازه میشه
[ترجمه گوگل]این لیوان چای یخی شما را تازه خواهد کرد

6. The wings of the plane have iced up and it is too dangerous to fly.
[ترجمه ترگمان]بال های هواپیما یخ زده و پرواز کردن خیلی خطرناکه
[ترجمه گوگل]بال های هواپیما تاخیر دارند و پرواز بسیار خطرناک است

7. I'd like a hamburger and an iced tea.
[ترجمه ترگمان] من یه همبرگر و یه چای سرد دوست دارم
[ترجمه گوگل]من یک همبرگر و یک چای یخ زده را دوست دارم

8. The pond iced over during the cold spell.
[ترجمه ترگمان]در طی آن افسون سرد، دریاچه یخ زده بود
[ترجمه گوگل]در طول طلسم سرد آب و هوای سرد سرازیر شد

9. The road becomes treacherous when it is iced up.
[ترجمه ترگمان]وقتی که در حال یخ زدن است، جاده خطرناک می شود
[ترجمه گوگل]جاده هنگامی که آلودگی می شود، خائن می شود

10. The thick ice has iced the windshields up.
[ترجمه ترگمان]شیشه های ضخیم روی شیشه های بالای سر قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]یخ ضخیم شیشه های شیشه ای را خنک کرده است

11. The water iced the water pipes up.
[ترجمه ترگمان]آب به لوله آب یخ زده بود
[ترجمه گوگل]آب لوله های آب را خالی می کند

12. The wings of the aircraft had iced up.
[ترجمه ترگمان]بال های هواپیما یخ زده بود
[ترجمه گوگل]بال هواپیما تاخیر داشت

13. We were all given little iced cakes.
[ترجمه ترگمان] همه مون یه کیک یخ زده گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما همه ی کیک های یخ زده ای را داده ایم

14. The horse flounced on the slippery iced path.
[ترجمه ترگمان]اسب به سمت مسیر سرد سرد و لغزنده حرکت کرد
[ترجمه گوگل]اسب روی مسیر یخ زده لغزنده شده است

15. I've iced and decorated the cake.
[ترجمه ترگمان]من یخ زدم و کیک را تزیین کردم
[ترجمه گوگل]من سرخ شده و کیک را تزئین کردم

16. Cool off with an iced drink.
[ترجمه ترگمان] با یه نوشیدنی یخ زده
[ترجمه گوگل]خنک کردن با یک نوشیدنی سرخ شده

17. Parts of the river were iced over during the cold spell.
[ترجمه ترگمان]بعضی از قسمت های رودخانه در آن افسون سرد یخ زده بودند
[ترجمه گوگل]بخشی از رودخانه در طی طوفان سرد سرد شد


کلمات دیگر: