کلمه جو
صفحه اصلی

ice skate


کفش اسکی روی یخ، کفش پاتیناژ، روی ی  اسکی کردن، اسکی روی ی، روی یخ اسکی کردن، یخسکی (یخ اسکی) کردن، پاتیناژ کردن ice skater

انگلیسی به فارسی

روی یخ اسکی کردن، اسکی روی یخ


اسکیت روی یخ، اسکی روی یخ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a sturdy shoe or short boot with a sharp blade attached to the sole, used for skating on ice.

- You can rent ice skates at the skating rink if you don't have your own.
[ترجمه ترگمان] اگر مال خودتان را ندارید، می توانید اسکیت روی اسکیت را کرایه کنید
[ترجمه گوگل] اگر شما خود را ندارید می توانید اسکیت روی یخ را در اسکیت باز کرایه کنید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: ice-skates, ice-skating, ice-skated
• : تعریف: to skate on ice.

• ice-skates are shoes with metal bars attached to them that you wear when you skate on ice.

جملات نمونه

1. Would you like to go ice skating?
[ترجمه ترگمان]دوست داری اسکیت بازی کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید اسکی روی یخ بزنید؟

2. By 1978 Boitano was the national junior champion in ice skating.
[ترجمه ترگمان]By ۱۹۷۸ قهرمان ملی هاکی روی یخ بود
[ترجمه گوگل]بویتانو در سال 1978 قهرمان ملی مسابقات یخی شد

3. Writing fiction is always like making one of those double axels in ice skating.
[ترجمه ترگمان]نوشتن داستان همیشه مانند ساخت یکی از آن axels دوگانه در اسکی یخ است
[ترجمه گوگل]نوشتن داستانی همواره مانند ساختن یکی از این دو اسلاید در اسکی روی یخ است

4. Becky: I used to ice skate.
[ترجمه ترگمان]من اسکیت بازی می کردم
[ترجمه گوگل]بکی: من به اسکیت یخ زدم

5. Ice skating has long been a staple of ABC's sports programming.
[ترجمه ترگمان]اسکی روی یخ از دیرباز یکی از مهم ترین برنامه های برنامه های ورزشی ABC بوده است
[ترجمه گوگل]اسکیت روی یخ به مدت طولانی از برنامه های ورزشی ABC است

6. Ice skating was great fun and fairly easy to learn which really surprised me.
[ترجمه ترگمان]اسکی روی یخ خیلی سرگرم کننده بود و خیلی آسان بود که یاد بگیرم که واقعا مرا شگفت زده کرد
[ترجمه گوگل]اسکیت روی یخ بسیار سرگرم کننده بود و به راحتی یاد گرفتم که واقعا من را شگفت زده کرد

7. But picture yourself on ice skates for the first time.
[ترجمه ترگمان]اما برای اولین بار خود را روی یخ بازی کنید
[ترجمه گوگل]اما برای اولین بار خود را روی اسکیت روی یخ بگذارید

8. He started ice skating at then switched to soccer, wrestling, boxing and weightlifting.
[ترجمه ترگمان]او شروع به اسکی روی یخ کرد و سپس به فوتبال، کشتی، مشتزنی و وزنه برداری پرداخت
[ترجمه گوگل]او شروع به اسکیت روی یخ کرد و سپس به فوتبال، کشتی، بوکس و وزنه برداری تغییر یافت

9. Other winter days, they all went ice skating on the pond at Jackson Park.
[ترجمه ترگمان]روزه ای زمستان دیگر، همگی روی دریاچه جکسون پارک اسکیت بازی می کردند
[ترجمه گوگل]دیگر روزهای زمستانی، همه آنها در اسکله ی یخی در پارک جکسون پارک رفتند

10. In later years, many of my own better days ice fishing involved not ice skating but cross-country skiing.
[ترجمه ترگمان]در سال های بعد، بسیاری از روزه ای بهتر ماهیگیری من شامل اسکی روی یخ و اسکی کراس کانتری بود
[ترجمه گوگل]در سال های بعد، بسیاری از روزهای خوب روز من، ماهیگیری یخی، اسکیت روی یخ، اما اسکی روی زمین را انجام دادند

11. She says she loves ice skating.
[ترجمه ترگمان] میگه عاشق اسکی روی یخ - ه
[ترجمه گوگل]او می گوید که او اسکیت روی یخ را دوست دارد

12. The afternoon was very energetic since we travelled up to Doncaster Dome where we went ice skating.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر خیلی پر انرژی بود چون به Doncaster دوم رفتیم که در آن به اسکی روی یخ می رفتیم
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر بسیار پر انرژی بود از زمان سفر به گنبد دونکاستر که در آنجا اسکیت روی یخ رفتیم

13. The ice skating show features twelve Olympic and world champions.
[ترجمه ترگمان]در اسکیت روی یخ دوازده قهرمان المپیک و جهانی دیده می شوند
[ترجمه گوگل]اسکیت روی یخ نشان دهنده دوازده قهرمان المپیک و جهان است

14. I remember that I liked ice skating on the flooded baseball field in winter.
[ترجمه ترگمان]به یاد دارم که در زمستان از اسکی روی زمین بیس بال خوشم آمده بود
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که من در اسکی روی زمین در میدان بیسبال سیلاب را دوست داشتم

15. Ice skates were only a $ 74 million business.
[ترجمه ترگمان]اسکی روی یخ تنها ۷۴ میلیون دلار کسب وکار بود
[ترجمه گوگل]اسکیت روی یخ تنها 74 میلیون دلار بود

پیشنهاد کاربران

اسکی روی یخ


کلمات دیگر: