کلمه جو
صفحه اصلی

identified

انگلیسی به انگلیسی

• recognized, verified as being a specific person or thing

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] یکی شده

جملات نمونه

1. he identified four major issues
او چهار مطلب اصلی را مشخص کرد.

2. wealth can not be identified with happiness
ثروت را نمی توان با خوشی یکی دانست.

3. a disease cannot always be identified by its clinical manifestations
بیماری را نمی شود همیشه از روی نشانه های بالینی آن شناسایی کرد.

4. two of the burned bodies could not be identified
دو تا از جسدهای سوخته را نمی شد شناسایی کرد.

5. The ship was identified, and its name and position were reported to the coastguard.
[ترجمه محمدمهدی پوراحمدی] این کشتی شناسایی گشت و نام و موقعیت آن به گارد ساحلی گزارش شد
[ترجمه زهرا] کشتی شناسایی شده و نام و موقعیت آن به گارد ساحلی گزارش شد.
[ترجمه غزال انصاری] این کشتی شناسایی و نام و موقعیت آن به گارد ساحلی گزارش شد
[ترجمه ترگمان]کشتی شناسایی شد و نام و موقعیت آن به نگهبان ساحلی گزارش شد
[ترجمه گوگل]این کشتی شناسایی شد و نام و موقعیت آن به حوزه ساحلی گزارش شد

6. The bodies were identified as those of two suspected drug dealers.
[ترجمه ترگمان]این اجساد به عنوان یکی از دو فروشنده مظنون مواد مخدر شناسایی شدند
[ترجمه گوگل]جسد به عنوان دو مهاجم مواد مخدر شناخته شده بود

7. She identified the bag as hers by saying what it contained.
[ترجمه ترگمان]او کیف را با گفتن آنچه محتوی آن بود، شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]او گفت که کیسه را با گفتن آنچه که در آن قرار دارد، شناسایی کرد

8. None of the four people killed was identified pending notification of relatives.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این چهار نفر کشته نشدند که در انتظار اطلاع بستگان کشته شدند
[ترجمه گوگل]هیچکدام از چهار نفر کشته شده در معرض اعلام خواسته های خویش شناسایی نشدند

9. The police identified the murderess from a smudge of blood on the shirt.
[ترجمه ترگمان]پلیس قاتل را از یک لکه خون بر روی پیراهن شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]پلیس این قاتل را از یک لکه خون در پیراهن شناسایی کرد

10. Textual analysis identified the author as Shakespeare.
[ترجمه ترگمان]تحلیل Textual نویسنده را به عنوان شکسپیر شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]تحلیل متنی نویسنده را به عنوان شکسپیر شناسایی کرد

11. Now that the problem has been identified, appropriate action can be taken.
[ترجمه ترگمان]اکنون که مشکل شناسایی شده است، اقدام مناسب را می توان انجام داد
[ترجمه گوگل]اکنون که مشکل شناسایی شده است، اقدام مناسب می تواند انجام شود

12. He thinks the Archbishop has identified himself too closely with party politics.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند که اسقف اعظم خود را بیش از حد با سیاست حزبی درگیر کرده است
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که اسقف اعظم خود را بیش از حد با سیاست های حزب شناخته شده است

13. The police identified the murderer from a smudge of blood on the shirt.
[ترجمه ترگمان]پلیس قاتل را از یک لکه خون بر روی پیراهن شناسایی کرد
[ترجمه گوگل]پلیس قاتل را از یک لکه خون در پیراهن شناسایی کرد

14. Many football fans are unfairly identified with violent behaviour.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هواداران فوتبال به طور ناعادلانه با رفتار خشونت آمیز شناسایی شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از طرفداران فوتبال به طور ناعادلانه با رفتار خشونت آمیز شناخته می شوند

پیشنهاد کاربران

هویت یابی

مشخص کردن

شناسایی می شود

تعریف, هویت

مشخص، معین

مورد شناسایی

تعیین هویت

تعریف شده

شناسایی شده

شناسایی کرد

شناخته شده
مشخص کردن
تعیین کردن
برجسته کردن
هایلایت کردن
شناسایی کردن


شناخته شده

شناخته شده، شناس

مشخص شده
تعیین شده


شناسایی شده، مشخص شده ، معین شده

یکی شده

یکی شدن، شناسایی، تداعی، همذات پنداری، هویت، تعیین هویت، هویت یابی، هویت ساختن، مشخص شده، تعیین شده، شناخته شدن. .
کلا خیلی بستگی به کانتمس و محتوای متن موردنظر داره.
با تشکر: )


کلمات دیگر: