کلمه جو
صفحه اصلی

jalopy


(امریکا- خودمانی) اتومبیل قراضه، ابوقراضه، اتومبیل یا هواپیمای کهنه و اسقاط

انگلیسی به فارسی

اتومبیل یا هواپیمای کهنه و اسقاط


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: jalopies
• : تعریف: (informal) an old automobile in poor condition.
مشابه: heap

• old junky car
a jalopy is an old, unreliable car; an old-fashioned word, often used humorously.

مترادف و متضاد

old, dilapidated automobile


Synonyms: bucket of bolts, clunker, heap, junker, rattletrap, tin lizzie, wreck


جملات نمونه

1. I've sold my old jalopy to my neighbour's son.
[ترجمه ترگمان]این ماشین jalopy رو به پسر همسایه م فروختم
[ترجمه گوگل]من jalopy قدیمی من به پسر همسایه من فروخته است

2. The old jalopy clanked up the hill.
[ترجمه ترگمان]ماشین jalopy قدیمی از تپه به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]jalopy قدیمی clanked تا تپه

3. But long before that jalopy set out on Route 6 the wild oat had done its landscape-altering work.
[ترجمه ترگمان]اما طولی نکشید که jalopy در جاده ۶ شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]اما مدتها قبل از آن که جنوپی در مسیر 6 قرار گرفت، جو و وحشی وحشی کار خود را با تغییر چشم انداز انجام داد

4. I have a special passion for that jalopy.
[ترجمه ترگمان] من یه سودای ویژه برای اون ماشین jalopy دارم
[ترجمه گوگل]من علاقه خاصی به آن jalopy دارم

5. My jalopy may be old and ugly but it gets me where I want to go!
[ترجمه ترگمان]این ماشین jalopy ممکنه قدیمی و زشت باشه ولی هر جا که دلم بخواد می ره
[ترجمه گوگل]jalopy من ممکن است قدیمی و زشت است، اما آن را به من می رسد که من می خواهم بروید!

6. You actually paid money for that jalopy?
[ترجمه ترگمان]تو واقعا پول این ماشین jalopy رو دادی؟
[ترجمه گوگل]شما واقعا برای آن jalopy پول پرداخت می کنید؟

7. Ah, it was an old jalopy.
[ترجمه ترگمان]اوه، این یه ماشین jalopy قدیمی بود
[ترجمه گوگل]آه، این یک قدیمی قدیم بود

8. I'll use this jalopy.
[ترجمه ترگمان]من از این ماشین jalopy استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من از این jalopy استفاده می کنم

9. What did he do, other than ride around in his jalopy and sometimes help out in the supermarket?
[ترجمه ترگمان]اون چیکار کرده بود، غیر از اینکه توی jalopy سوارش به شی و گاهی توی سوپرمارکت کمک کنه؟
[ترجمه گوگل]او چه کار کرد، به غیر از سوار کردن در jalopy خود و گاهی اوقات کمک در سوپر مارکت؟

10. The other day in the midst of Port-au-Prince, the great degraded capital city that is my home, I saw a car, an old battered car, a jalopy, falter and sputter and come to a slow halt.
[ترجمه ترگمان]یک روز دیگر در میان پورت پرنس، پایتخت بزرگ شهری که خانه من است، ماشینی دیدم که یک ماشین قراضه قدیمی بود، یک ماشین قراضه، یک ماشین قراضه، که به سرعت متوقف می شد و متوقف می شد
[ترجمه گوگل]روز دیگر در میان پورتو پرینس، شهر پایتخت بزرگ تضعیف شده که منزل من است، من یک ماشین، یک ماشین قدیمی خرد شده، یک ماشین خنثی، پژمردگی و لرزش را دیدم و به آرام متوقف شدم

پیشنهاد کاربران

ابوقراضه


کلمات دیگر: