کلمه جو
صفحه اصلی

kampong


(در شبه جزیره ی ماله) دهکده

انگلیسی به فارسی

(در شبه جزیره‌ی ماله) دهکده


کامپونگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small Malay village or community.

• malaysian village

جملات نمونه

1. Real kampongs don't have roads," said Sng Mui Hong, owner of the land of Kampong Buangkok, gesturing to the dirt path which runs through the village.
[ترجمه ترگمان]Sng mui، مالک زمین های Kampong Buangkok، به مسیر کثیفی که از روستا عبور می کند اشاره کرد و گفت: \" kampongs واقعی جاده ها ندارند \"
[ترجمه گوگل]Sng Mui Hong، صاحب سرزمین Kampong Buangkok، با اشاره به مسیر خاکی که از طریق روستا اجرا می شود، اشاره کرد

2. One such example is the Kampong Cham bridge in Cambodia, which connects two islands in the region and holds the distinction of being the longest bamboo bridge in the world.
[ترجمه ترگمان]یکی از این نمونه ها پل Kampong در کامبوج است که دو جزیره را در منطقه به هم متصل می کند و دارای بلندترین پل بامبو در جهان است
[ترجمه گوگل]یکی از این نمونه ها، پل کامپانگ چم در کامبوج است که دو جزیره را در منطقه متصل می کند و دارای تمایل است که طولانی ترین پل بامبو در جهان باشد

3. We then headed to Kampong Cham with its impressive Mekong-spanning bridge; the river here is magnificent, brooding, massive.
[ترجمه ترگمان]سپس به سوی پل Cham رفتیم، با spanning impressive Mekong، رودخانه در اینجا بسیار باشکوه و سنگین و سنگین است
[ترجمه گوگل]ما سپس به Kampong Cham رفتیم با پلکان قابل ملاحظه ای از مکونگ رودخانه در اینجا با شکوه، پر برکت، عظیم است

4. The 13-year-old girl, from Ponhea Kreak district in Kampong Cham province, developed symptoms on 2 April and was hospitalized the following day.
[ترجمه ترگمان]این دختر ۱۳ ساله، از ناحیه Ponhea Kreak در استان Kampong خان، در ۲ آوریل علائم بیماری را به وجود آورد و روز بعد در بیمارستان بستری شد
[ترجمه گوگل]دختر 13 ساله ای که از ناحیه Ponhea Kreak در ولایت کامپپنگ چم در 2 آوریل علائم ایجاد کرده بود روز بعد بستری شد

5. Masjid Kampong Sungai Keun Mosque in Brunei is made of white marble and gold.
[ترجمه ترگمان]مسجد Masjid Keun در برونئی از مرمر سفید و طلا ساخته شده است
[ترجمه گوگل]مسجد کپمپ سونگای کون مسجد در برونئی از سنگ مرمر سفید و طلا ساخته شده است

6. If you don't, he says you are from kampong.
[ترجمه ترگمان]اگه این کارو نکنی، اون می گه که تو اهل kampong
[ترجمه گوگل]اگر نمیخواهید، میگوید شما از کمپونگ هستید

7. Upon arrival you will have the local kampong style breakfast.
[ترجمه ترگمان]پس از رسیدن صبحانه، شما صبحانه سبک kampong را خواهید داشت
[ترجمه گوگل]پس از ورود، شما صبحانه سبک کمپونگ محلی خواهید داشت

8. Campus, as a beautiful sunshine kampong, is full of youth and vigour, passion and dream.
[ترجمه ترگمان]پردیس، به عنوان یک نور خورشید زیبا، مملو از جوانی و انرژی، شور و شوق و رویا است
[ترجمه گوگل]پردیس، به عنوان یک کمانچه آفتابی زیبا، پر از جوانان و قدرت، شور و رویای است

9. Coconut trees, banana trees, wooden hut, beach and white sand - Kampong life style.
[ترجمه ترگمان]درختان نارگیل، درختان موز، کلبه چوبی، ساحل چوبی و سبک زندگی
[ترجمه گوگل]درخت نارگیل، درخت موز، کلبه چوبی، ساحل و شن و ماسه سفید - سبک زندگی Kampong

10. SINGAPORE (Reuters) - Chillis and limes grow in a lush garden between colorful cement houses with leaking metal roofs in Kampong Buangkok, a village with no roads or computers.
[ترجمه ترگمان]سنگاپور (رویترز)- Chillis و لیمو در باغی پر از طراوت بین خانه های سیمانی و رنگارنگ با چکه کردن سقف فلزی در Kampong Buangkok، روستایی با هیچ جاده یا کامپیوتر، رشد می کنند
[ترجمه گوگل]سینگپور (رویترز) - چیلیس و لیمو در یک باغ سرسبز میان خانه های رنگارنگ سیمان با سقف های فلزی پر از آب در Kampong Buangkok، روستایی بدون جاده یا کامپیوتر رشد می کنند

11. It was Stamford Raffles who brought him to Singapore to be installed as the Sultan and the British even built a palace for him in Kampong Glam .
[ترجمه ترگمان]این را فلز به عهده داشت که او را به سنگاپور آورده بود تا چون سلطان و بریتانیا کاخی برای او در Kampong Glam ساختند
[ترجمه گوگل]این استامفورد رافلز بود که او را به سنگاپور آورد تا به عنوان سلطان نصب شود و حتی بریتانیا در کاامپو گلام حتی یک قصر برای او ایجاد کرد

12. The case, which was fatal, occurred in a 3-year-old girl from Kampong Speu Province, west of Phnom Penh in the southern part of the country.
[ترجمه ترگمان]این پرونده که مرگبار بود در یک دختر ۳ ساله از استان Kampong Speu در غرب پنوم پن در بخش جنوبی کشور رخ داد
[ترجمه گوگل]پرونده مرگ و میر در یک دختر 3 ساله از استان کمپونگ Speu در غرب پنوم پنه در جنوب کشور رخ داده است

13. So now, Vuthy and his wife can afford a high school education and private tutoring for two of his four children, who are studying in Kampong Speu province, 30 kilometers southwest of Kiri Thmey.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، Vuthy و همسرش می توانند هزینه تحصیل دبیرستانی و آموزش خصوصی را برای دو فرزند خود که در استان Kampong Speu واقع در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی of Thmey تحصیل می کنند، تقبل کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین، ووته و همسرش می توانند تحصیلات دبیرستانی و خصوصی را برای دو نفر از چهار فرزندش که در 30 کیلومتری جنوب غرب Kiri Thmey در استان کپوگون اسپو تحصیل کرده اند، پرداخت کنند

14. Why was there a Sultan living in Singapore and an Istana Kampong Glam?
[ترجمه ترگمان]چرا یک سلطان در سنگاپور زندگی می کرد و an Kampong Glam؟
[ترجمه گوگل]چرا زندگی سلطان در سنگاپور و Istana Kampong Glam وجود داشت؟


کلمات دیگر: