کلمه جو
صفحه اصلی

ice hockey


رجوع شود به: hockey

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: hockey


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: see hockey.

• game played on ice-skates in which two teams try to drive a disk into the opponents' net with hockey sticks
ice hockey is a game like hockey played on ice.

جملات نمونه

1. I've never played ice hockey - it's far too dangerous.
[ترجمه Hasy] من هیچ وقت هاکی روی یخ بازی نکرده ام - خیلی خطرناک هست
[ترجمه ترگمان]هرگز هاکی روی یخ بازی نکرده ام - خیلی خطرناک است
[ترجمه گوگل]من هرگز هاکی روی یخ بازی نکردم - خیلی خطرناکه

2. Take any sport basketball, ice hockey, swimming or whatever.
[ترجمه ترگمان]هر ورزشی ورزشی، هاکی روی یخ، شنا و یا هر چیز دیگر را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]هر بسکتبال ورزشی، یخ هاکی، شنا یا هر چیز دیگری را انتخاب کنید

3. Swindon will go wild if their ice hockey team win promotion to the Premier League.
[ترجمه ترگمان]اگر تیم هاکی روی یخ آن ها به لیگ برتر برسد، تیم هاکی روی یخ بازی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر تیم های یخی یونایتد به لیگ برتر برنده شوند، سوئدون وحشی خواهند شد

4. The signs look good for ice hockey in the Nineties.
[ترجمه ترگمان]نشانه ها برای هاکی روی یخ در the خوب هستند
[ترجمه گوگل]این علائم در سالهای دهه نود به خوبی برای هاکی روی یخ مناسب است

5. They've got some good cyclists, some good ice hockey players, but not many good unicycle hockey players.
[ترجمه ترگمان]آن ها دوچرخه سواران خوبی دارند، برخی هاکی روی یخ خوب، اما بسیاری از بازیکنان هاکی یک تک چرخه خوب نیستند
[ترجمه گوگل]آنها برخی از دوچرخهسواران خوب، بعضی از بازیکنان خوب یخچال هاکی را دارند، اما بسیاری از بازیکنان خوب در این بازی هاکی وجود ندارد

6. And I'd like to see the ice hockey team win the play offs as well.
[ترجمه ترگمان]و من دوست دارم که تیم هاکی روی یخ بازی را نیز برنده شود
[ترجمه گوگل]و من می خواهم تیم های یخ یخ را نیز ببینم

7. Which sports would you watch, apart from golf? Ice hockey and basketball.
[ترجمه ترگمان]کدام ورزشی را می توانید تماشا کنید، غیر از گلف؟ هاکی روی یخ و بسکتبال
[ترجمه گوگل]کدام ورزش به غیر از گلف تماشا می کنید؟ هاکی روی یخ و بسکتبال

8. Its ice hockey team is one of the best in the country.
[ترجمه ترگمان]تیم هاکی روی یخ این کشور یکی از بهترین تیم های این کشور است
[ترجمه گوگل]تیم هاکی یخ یکی از بهترین ها در این کشور است

9. The Shenyang Ice Eagle amateur ice hockey team was created in Liaoning province in 200
[ترجمه ترگمان]تیم هاکی روی یخ Shenyang در استان لیائونینگ در سال ۲۰۰ میلادی ساخته شد
[ترجمه گوگل]تیم شطرنج یخ یخی یخچال Shenyang Ice Eagle در استان لیائونینگ در سال 200 تاسیس شد

10. Her supporters cheered and waved ice hockey sticks.
[ترجمه ترگمان]حامیان او چوب هاکی روی یخ را تشویق کردند و برایشان دست تکان دادند
[ترجمه گوگل]طرفداران او را تشویق کردند و دست و پا چلفتی هاکی روی یخ کردند

11. Ice hockey joined the project since 1920.
[ترجمه ترگمان]هاکی روی یخ از سال ۱۹۲۰ به این پروژه پیوست
[ترجمه گوگل]هاکی روی یخ از سال 1920 به این پروژه پیوست

12. Ms Wang's father was an ice hockey coach at the school.
[ترجمه ترگمان]پدر خانم وانگ یک مربی هاکی روی یخ در مدرسه بود
[ترجمه گوگل]پدر خانم وانگ یک مربی یخچال در مدرسه بود

13. Events at the winter games include bobsledding, ice hockey, and figure skating.
[ترجمه ترگمان]رویدادهایی که در بازی های زمستانی برگزار می شوند شامل bobsledding، هاکی روی یخ و اسکیت نمایشی هستند
[ترجمه گوگل]رویدادهای بازی های زمستانی شامل دوچرخه سواری، هاکی روی یخ و رقص اسکیت است

14. Cross-country skiing, figure skating, ice hockey, Nordic combined, ski jumping, and speed skating have been competed at every Winter Olympics since 192
[ترجمه ترگمان]اسکی کراس کانتری، اسکیت نمایشی، هاکی روی یخ، ترکیب پرش با اسکی و اسکیت سرعت در هر المپیک زمستانی از ۱۹۲ کشور به رقابت پرداختند
[ترجمه گوگل]اسکی روی زمین، اسکیت، اسکی روی یخ، ترکیب نوردیک، اسکی پریدن و سرعت اسکیت در هر بازی المپیک زمستانی از سال 192

15. New Bauer Vapor X 40 Ice Hockey Skate Sr Reduced Price!
[ترجمه ترگمان]فیلم New ایکس - ۴۰ یخ هاکی روی یخ Skate Sr کاهش یافته است!
[ترجمه گوگل]نی Bauer Vapor X 40 Ice Hockey Skate Sr قیمت پایین!

پیشنهاد کاربران

هاکی روی یخ

ice hockey ( ورزش )
واژه مصوب: هاکی روی یخ
تعریف: نوعی هاکی که بر روی یخ سُرگاه بازی می شود و در آن بازیکنانِ مجهز به یخ سره و چوب هاکی سعی می کنند سیلندرها را وارد دروازۀ حریف کنند


کلمات دیگر: