کلمه جو
صفحه اصلی

emplace


در جای خود قرار دادن، کار گذاشتن، در محلی قرار دادن، در محل معینی قرار دادن

انگلیسی به فارسی

در محلی قرار دادن، در محل معینی قرار دادن


جای تعجب دارد، در محلی قرار دادن، در محل معینی قرار دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: emplaces, emplacing, emplaced
• : تعریف: to put into place.

• put into a place


کلمات دیگر: