کلمه جو
صفحه اصلی

hearer


شنونده، گوش کننده، مستمع

انگلیسی به فارسی

شنونده ،گوش کننده ،مستمع


شنونده


انگلیسی به انگلیسی

• listener, person who listens attentively
your hearers are the people who are listening to you speak; a formal word.

جملات نمونه

1. plain reason operates in the mind of this learned hearer
عقل سلیم در مغز این شنونده ی دانشمند کنشور است.

2. Our hearer may even reject them outright as false.
[ترجمه ترگمان]شنونده ما حتی ممکن است آن ها را به طور کامل رد کند
[ترجمه گوگل]شنونده ما حتی ممکن است آنها را کاملا به عنوان دروغین رد کنند

3. Without altering the relationship of speaker and hearer, the next section turns statement into accusation.
[ترجمه ترگمان]در بخش بعدی بدون تغییر رابطه سخنگو و شنونده، بخش بعدی مورد اتهام قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]بدون تغییر روابط سخنران و شنونده، بخش بعدی سخنان را به اتهام تبدیل می کند

4. Rather, the hearer is intended to use the literal meaning in figuring out what the speaker actually intends to communicate.
[ترجمه ترگمان]در عوض، شنونده قصد دارد معنای لفظی را در فهم آنچه که گوینده قصد دارد با آن ارتباط برقرار کند، به کار ببرد
[ترجمه گوگل]در عوض، شنونده در نظر گرفته شده است که از معنای حقیقی در فهمیدن آنچه سخنران در واقع قصد برقراری ارتباط را دارد استفاده کند

5. It is not that the hearer has to decide which of a range of possible interpretations the speaker intended.
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا نیست که شنونده باید تصمیم بگیرد که کدام یک از انواع تفاسیر ممکن را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]نه این است که شنونده باید تصمیم بگیرد که کدام یک از طیف وسیعی از تفسیرهای ممکن را در نظر بگیرد

6. How does a hearer know if a speaker is speaking indirectly as well as directly?
[ترجمه ترگمان]یک شنونده باید بداند که آیا گوینده به طور غیر مستقیم و مستقیم صحبت می کند یا نه؟
[ترجمه گوگل]چگونه یک شنونده می داند که سخنران به طور غیر مستقیم و به طور مستقیم صحبت می کند؟

7. Thus the prophet prepares his hearer morally for exegesis.
[ترجمه ترگمان]بنابراین پیامبر، شنونده خود را از نظر اخلاقی برای تفسیر آماده می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، پیامبر خود را از لحاظ اخلاقى براى تفسیر آماده مى کند

8. For example, the hearer may be expected to access a range of contextual assumptions about the effort of running up hills.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، انتظار می رود که شنونده به محدوده ای از مفروضات متنی در مورد تلاش برای راه اندازی تپه ها دسترسی داشته باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، خواننده ممکن است انتظار داشته باشد که به طیف وسیعی از مفروضات متنی در مورد تلاش برای راه اندازی تپه ها دسترسی داشته باشد

9. This teaches the hearer a valuable lesson: dealing in symbols is safe when compared with acting on the real thing.
[ترجمه ترگمان]این به شنونده یک درس ارزشمند می دهد: سر و کار کردن با نشانه ها در مقایسه با عمل واقعی صحیح است
[ترجمه گوگل]این به شنونده درس ارزشمندی می دهد: خرید در نمادها در مقایسه با بازی در مورد چیز واقعی، امن است

10. To you, O hearer of prayer, let the words of all flesh come.
[ترجمه ترگمان]در مقابل شما، ای شنونده دعا، بگذارید کلمات تمام گوشت بیاید
[ترجمه گوگل]به تو، شنونده دعا، اجازه دهید کلمات همه جسم برسد

11. The hearers of a maritime administrative agency include the presiding hearer, hearing officers, and hearing clerks.
[ترجمه ترگمان]شنوندگان یک آژانس اجرایی دریایی شامل شنونده، شنونده، و منشی هستند
[ترجمه گوگل]شنوندگان یک آژانس اداری دریایی شامل شنوای رئیس، افسران شنوایی و دادگستری میباشند

12. The presiding hearer shall designate a special person to put down things abouthearing in writing.
[ترجمه ترگمان]شنونده باید یک شخص خاص را برای پایین آوردن چیزها در نوشتن انتخاب کند
[ترجمه گوگل]شنوای رئیس جمهور باید یک فرد خاص را تعیین کند تا مواردی را در مورد نوشتن در جلسات مطرح کند

13. To assist the presiding hearer in organizing the hearing.
[ترجمه ترگمان]برای کمک به شنونده در سازماندهی جلسه دادرسی
[ترجمه گوگل]برای کمک به خواننده اصلی در سازماندهی جلسه

14. Stay to the hearer of is an enjoy of fantasy sort.
[ترجمه ترگمان]به شنونده باشید، از نوع fantasy لذت ببرید
[ترجمه گوگل]ماندن به شنونده لذت بردن از نوع فانتزی است

15. In the second sub-task, the hearer follows a path of least effort to gain enough cognitive contexts.
[ترجمه ترگمان]در دومین مرحله، شنونده یک مسیر حداقل تلاش برای به دست آوردن زمینه های شناختی کافی دنبال می کند
[ترجمه گوگل]در دومین کار زیر، شنونده مسیری را برای کمترین تلاش برای به دست آوردن زمینه های شناختی کافی دنبال می کند


کلمات دیگر: