کلمه جو
صفحه اصلی

emotionalize


(به طور احساسات آمیز ارائه دادن یا تفسیر و غیره کردن) احساسات آمیز کردن، احساسات را تحریک کردن، احساساتی کردن، دچار احساسات کردن، تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن

انگلیسی به فارسی

احساساتی کردن، دچار احساسات کردن، تحت‌تأثیر احساسات قرار گرفتن


احساسی، دچار احساسات کردن، احساساتی کردن، تحت تاثیر احساسات قرار گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: emotionalizes, emotionalizing, emotionalized
مشتقات: emotionalization (n.)
• : تعریف: to give an emotional quality to; imbue with emotion.

• make emotional, make overly dramatic, arouse the emotions (also emotionalise)

جملات نمونه

He tried to emotionalize the audience.

او کوشید که احساسات حاضران را برانگیزد.



کلمات دیگر: