معنی : تقسیم، قسمت، لشکر، دسته بندی، بخش، تفرقه، اختلاف
معانی دیگر : جداسازی، پخش، توزیع، تسهیم، حصه بری، سهم بری، اختلاف (عقیده یا نظر و غیره)، ناهم اندیشی، دیواره، پاراوان، تیغه، مرز، حدفاصل، سرحد، (بخشی از هر چیز مثلا کشور یا اداره یا رتبه و غیره) استان، شهرستان، منطقه، دایره، فرشیم، دانگ، دسته، طبقه، عضو، اندام (و غیره)، (ارتش) لشکر، (نیروی هوایی) لشکر هوایی (متشکل از دو یا چند تیپ)، (نیروی دریایی) ناوگروه (بخشی از ناوتیپ)، (به ویژه در پارلمان انگلیس) تقسیم شدن به دو یا چند دسته هنگام رای دادن، (گیاه شناسی - در برخی روش های رده بندی) شاخه (phylum هم می گویند)، (گل کاری و گل پروری) قلمه زنی، (ریاضی) تقسیم، تقسیمی