کلمه جو
صفحه اصلی

chock


معنی : گوه، کیپ، محکم کردن، از حرکت بازداشتن
معانی دیگر : کاملا پر، به هم چپیده، گوه (تکه چوبی که چرخ یا بشکه را از غلتیدن باز می دارد)، پر کنک (هر چیزی که برای پر کردن درز یا فضای خالی به کار می رود)، اکنه، زاموسقه، (کشتیرانی) قلاب طناب، بست طناب، با گوه محکم یا ثابت کردن، با گوه یا تراشه کیپ کردن، تکه چوبی که چر  یا چلیکی را ازغلتیدن بازمیدارد، باچوب محکم کردن، محکم، سفت

انگلیسی به فارسی

گوه (goveh)، تکه چوبی که چرخ یا چلیکی را از غلتیدن باز می‌دارد، از حرکت بازداشتن، (با چوب) محکم کردن،محکم، سفت، کیپ


خفه شو، گوه، محکم کردن، از حرکت بازداشتن، کیپ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a wedge or block placed under an object to prevent it from moving.
مشابه: wedge
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: chocks, chocking, chocked
• : تعریف: to furnish or hold steady with a chock or chocks.
مشابه: wedge
قید ( adverb )
• : تعریف: as close as possible.

- Put the table chock up against the wall.
[ترجمه ترگمان] میز رو به دیوار وصل کن
[ترجمه گوگل] میز را روی دیوار قرار دهید

• wedge; metal fitting for towing or mooring
secure with a wedge or block; compress, make compact
full; overflowing; packed

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گوه
[مهندسی گاز] مسدودکردن، ازحرکت بازداشتن
[زمین شناسی] گوه، محکمکردن،محکم همچنین جکهای هیدرولیکی بزرگ که برای حمایت سقف در سیستمهای معدنکاری استفاده می شود .
[ریاضیات] گوه، میخ محوری، قید اهرم
[معدن] گوه (نگهداری)

مترادف و متضاد

گوه (اسم)
slice, quoin, gad, cleat, chock, wedge, gib, sprag

کیپ (صفت)
tight, chock, watertight, chock-a-block, chock-full, well-set

محکم کردن (فعل)
firm, fix, consolidate, reinforce, strengthen, stake, clinch, fasten, fixate, tighten, girth, chock, solidify, rivet

از حرکت بازداشتن (فعل)
trig, stall, chock

جملات نمونه

1. chock up against the wall
کاملا نزدیک به دیوار،چسبیده به دیوار

2. A chock full pool of water, after blowing off silence.
[ترجمه ترگمان]یک استخر پر از آب، بعد از خاموش شدن سکوت
[ترجمه گوگل]پس از خاموش کردن سکوت، یک آب کامل از آب بشوید

3. The train was chock - full of travellers.
[ترجمه ترگمان]قطار پر از مسافران بود
[ترجمه گوگل]قطار خالی بود - پر از مسافران

4. The town centre was chock - a - block.
[ترجمه ترگمان]مرکز شهر دارای چاک سینه بود
[ترجمه گوگل]مرکز شهر یک فضاپیما بود

5. The dustbin is chock - full.
[ترجمه ترگمان]سطل زباله پر است
[ترجمه گوگل]زباله جمع شده است

6. We have this morning's here, Chock full of column inches on yourself.
[ترجمه ترگمان]ما امروز صبح اینجا، Chock پر از ستون های ستون و یک اینچ با خودت داریم
[ترجمه گوگل]امروز صبح اینجا هستیم، پر از ستون اینچ بر روی خودمان است

7. Yet you may have a list chock full of interesting points with only slight degrees of greater importance.
[ترجمه ترگمان]با این حال ممکن است لیستی پر از نقاط جالب با تنها کمی از اهمیت بیشتر داشته باشید
[ترجمه گوگل]با این حال شما ممکن است یک لیست پر از نقاط جالب با تنها کمی از اهمیت بیشتری داشته باشد

8. Hartley's letter is chock full of down-home metaphors that question the intelligence of your readers and our customers, the musicians.
[ترجمه ترگمان]نامه هارتلی پر از استعاره های خانگی است که هوش خوانندگان و مشتریان ما را زیر سوال می برد
[ترجمه گوگل]نامه هارتلی پر از استعاره های پایین خانه است که سوال هوشمندانه خوانندگان و مشتریان ما، نوازندگان است

9. Chock the back wheels when I stop.
[ترجمه ترگمان]وقتی متوقف می شوم چرخ های عقب ماشین را باز می کنم
[ترجمه گوگل]وقتی که من متوقف می شوم چرخ های عقب

10. The theater is chock - full.
[ترجمه ترگمان]تئاتر پر از جمعیت است
[ترجمه گوگل]تئاتر فریاد می زند - پر است

11. Chock the barrel up or else it will roll over.
[ترجمه ترگمان]لوله را باز کنید وگرنه منفجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]بطری را خم کرده و یا آن را روی کاغذ بگذارید

12. The road was chock a - block with cars again today.
[ترجمه ترگمان]این جاده امروز بار دیگر با اتومبیل ها فاصله داشت
[ترجمه گوگل]جاده با استفاده از خودروها امروز دوباره به بلوک رانده شد

13. Apple seeds are chock full of cyanogenic acid.
[ترجمه ترگمان]دانه های سیب پر از اسید cyanogenic هستند
[ترجمه گوگل]دانه های سیب زمینی پر از اسید سینوژنیک هستند

14. By Jove! It's chock - full.
[ترجمه ترگمان]به خدا قسم! پره - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]توسط جواد! این چاک - کامل است

chock up against the wall

کاملاً نزدیک به دیوار، چسبیده به دیوار


پیشنهاد کاربران

احساس خفگی به خاطر گیر کردن چیزی در گلو

خفه شدن

غذا توی حلق افتادن


کلمات دیگر: