کلمه جو
صفحه اصلی

cylinder


معنی : استوانه، لوله، سیلندر
معانی دیگر : (هندسه) استوانه، استونه، لول، هرچیز استوانه سان، (مکانیک) سیلندر، (گاز) کپسول، (رولور) گردونه (که گلوله ها را در آن جا می دهند و هنگام آتش می چرخد)، (تلمبه ی دوچرخه و غیره) بدنه، (چاپ) استوانه ی گردان، رولر، نورد، غلتک، وردنه، (ریسندگی) تانبور بزرگ

انگلیسی به فارسی

استوانه، سیلندر، لوله


سیلندر، استوانه، لوله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in geometry, a surface or volume described by a straight line tracing a closed curve, esp. a circle, at a fixed angle, usu. a right angle, in two parallel planes.

- Do you know the formula for finding the area of a cylinder?
[ترجمه ترگمان] آیا این فرمول را برای پیدا کردن ناحیه سیلندر می شناسید؟
[ترجمه گوگل] آیا فرمول پیدا کردن منطقه سیلندر را می دانید؟

(2) تعریف: any object having the shape of a circular cylinder.
مشابه: roll, tube

- We need a cardboard cylinder to mail this poster.
[ترجمه ترگمان] ما به یه استوانه مقوایی احتیاج داریم که این پوستر رو پست کنه
[ترجمه گوگل] ما برای ارسال این پوستر به یک سیلندر مقوا نیاز داریم
- For this project, you'll need a tall cylinder like a large juice can.
[ترجمه ترگمان] برای این پروژه، شما به یک استوانه بلند مانند یک آب بزرگ نیاز خواهید داشت
[ترجمه گوگل] برای این پروژه، شما نیاز به سیلندر بلند مانند یک آب می تواند بزرگ است

(3) تعریف: in a pump or engine, the cylinder-shaped chamber in which a piston moves.

- The car is only operating on two cylinders.
[ترجمه ترگمان] ماشین فقط روی دو سیلندر کار می کند
[ترجمه گوگل] این ماشین تنها در دو سیلندر عمل می کند

(4) تعریف: in a revolver, the rotating chamber containing the cartridges.

(5) تعریف: in some printing presses, a cylinder-shaped rotating surface bearing the impression to be printed or the paper to be printed on.

• tube, tube-shaped figure; physical storage unit in a hard drive (computers)
a cylinder is a shape or container with flat circular ends and long straight sides.
in an engine, a cylinder is a piece of machinery shaped like a cylinder, in which a piston moves backwards and forwards.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] سیلندر مهمترین قسمت موتور است که داخل آنها پیستونها قرار میگیرند و محفظه احتراق را به وجود می آورند.
[شیمی] استوانه، سیلندر
[عمران و معماری] استوانه - سیلندر
[کامپیوتر] سیلندر نگاه کنید به disk . - سیلندر ؛ استوانه
[برق و الکترونیک] استوانه ؛ سیلندر اشاره به آرایش سه بعدی شیرهای ذخیره داده ها که توسط پشته ای از دیسکهای حافظه در سخت دیسکهای کامپیوتری به وجود می آید. - استوانه
[مهندسی گاز] استوانه، سیلندر
[ریاضیات] استوانه
[آمار] استوانه

مترادف و متضاد

استوانه (اسم)
shaft, cannon, cylinder, roller

لوله (اسم)
spout, conduit, tube, cannon, roll, pipe, cylinder

سیلندر (اسم)
cylinder

a geometrical form


Synonyms: circular solid, barrel, volumetric curve


جملات نمونه

1. cylinder barrel
بدنه سیلندر

2. a right cylinder
سیلندر ایستا (قائم)

3. right circular cylinder
استوانه ی کامل (که دایره های دو مقطع آن بر محور عموداند)

4. the release of gas from the cylinder
رها شدن گاز از سیلندر

5. scores made by a piston on a cylinder
خط افتادگی سیلندر توسط پیستون

6. a duct carries the smoke out of the cylinder
لوله ای دودها را از استوانه خارج می کند.

7. his mother died as a result of a gas cylinder explosion
مادرش در اثر انفجار سیلندر گاز جان سپرد.

8. the ratio of piston stroke to bore of a cylinder
نسبت بازی پیستون به کالیبر سیلندر

9. The cylinder was lifted from the seabed in a sling.
[ترجمه ترگمان]استوانه از بس تر دریا در یک نشیمنگاه نرم جدا شده بود
[ترجمه گوگل]سیلندر از دریایی در یک رشته برداشته شد

10. The cylinder is cooled by a jet of water.
[ترجمه ترگمان]سیلندر بوسیله جت آب سرد می شود
[ترجمه گوگل]سیلندر با یک جت آب سرد می شود

11. The piston is reciprocating inside cylinder.
[ترجمه ترگمان]پیستون در داخل استوانه رفت و برگشتی است
[ترجمه گوگل]پیستون درون سیلندر مجزا است

12. The cylinder head has been carefully machined to increase air-flow.
[ترجمه ترگمان]سر سیلندر به دقت ماشینکاری شده است تا جریان هوا را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]سر سیلندر به دقت ماشینکاری شده است تا جریان هوا را افزایش دهد

13. Here, on the floor, is a small flat cylinder with a spirit-level bubble in the center of its top surface.
[ترجمه ترگمان]اینجا، روی زمین، یک استوانه تخت کوچک با حباب سطح روح در وسط سطح بالای آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]در اینجا، در طبقه، یک سیلندر تخت کوچک با حباب سطح روح در مرکز بالای سطح آن است

14. Twin spark plugs per cylinder are one novel touch.
[ترجمه ترگمان]دو شمع برای هر سیلندر یک تماس جدید هستند
[ترجمه گوگل]شمع جرقه دوقلو در سیلندر یک لمس رمان است

15. Theses cylinder protectors will stay tight on the cylinder, giving effective protection from impacts and scratches.
[ترجمه ترگمان]حامیان این سیلندر محکم بر روی سیلندر می مانند و از اثرات و خراش های موثر محافظت می کنند
[ترجمه گوگل]محافظین سیلندرها در سیلندر تنگ خواهند شد و به طور موثر از ضربه و خراش محافظت می کنند

right circular cylinder

استوانه‌ی کامل (که دایره‌های دو مقطع آن بر محور عموداند)


cylinder barrel

بدنه سیلندر


a five-cylinder engine

موتور پنج سیلندر


پیشنهاد کاربران

firing on all cylinders - با تمام انرژی کاری را انجام دادن.
( putting a lot of energy and effort into doing something )

استوانه

cyrus cylinder

منشور کوروش

سِلِن دِر

۱. سیلندر ( ماشین )
۲. استوانه


کلمات دیگر: