1. the result of his computation
نتیجه ی محاسبات (آمارش های) او
2. A quick computation revealed that we would not make a profit.
[ترجمه ترگمان]یک محاسبه سریع نشان داد که ما هیچ سودی نخواهیم داشت
[ترجمه گوگل]محاسبات سریع نشان داد که ما سود نخواهیم برد
3. The discrepancies resulted from different methods of computation.
[ترجمه ترگمان]اختلافات ناشی از روش های مختلف محاسبه بود
[ترجمه گوگل]اختلافات ناشی از روشهای مختلف محاسبات است
4. Division is a form of computation.
[ترجمه ترگمان]تقسیم یک نوع محاسبات است
[ترجمه گوگل]بخش یک شکل محاسبات است
5. It will cost 5000 at the lowest computation.
[ترجمه ترگمان]این کار به قیمت ۵۰۰۰ در پایین ترین سطح محاسبه هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]در کمترین محاسبه، این مبلغ 5000 تومان خواهد بود
6. Addition and division are forms of computation.
[ترجمه ترگمان]اضافه شدن و تقسیم اشکال محاسبات هستند
[ترجمه گوگل]علاوه بر تقسیم، شکل محاسبات است
7. It's merely guesswork and an abstract computation, not very satisfying.
[ترجمه ترگمان]این صرفا حدس و گمان است و یک محاسبه انتزاعی، و نه چندان رضایت بخش
[ترجمه گوگل]این فقط حدس و یک محاسبات انتزاعی است که بسیار رضایت بخش نیستند
8. The program does not teach computation, but it does cover concepts such as shape and size.
[ترجمه ترگمان]این برنامه محاسبات را آموزش نمی دهد، اما مفاهیمی مانند شکل و اندازه را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]این برنامه محاسبات را تدریس نمیکند، اما مفاهیم مانند شکل و اندازه را پوشش میدهد
9. A student with an incorrect computation may receive some credit for the process used in arriving at it, Pugmire said.
[ترجمه ترگمان]Pugmire گفت که یک دانشجو با محاسبات نادرست ممکن است مقداری اعتبار برای فرآیند مورد استفاده در رسیدن به آن دریافت کند
[ترجمه گوگل]Pugmire می گوید: یک دانش آموز با محاسبات نادرست ممکن است برخی از اعتبارات را برای فرآیند مورد استفاده برای رسیدن به آن دریافت کند
10. This is a humongous computation that was not possible; with computers, it becomes more feasible.
[ترجمه ترگمان]این یک محاسبه humongous است که امکان پذیر نیست؛ با کامپیوترها، امکان پذیر تر می شود
[ترجمه گوگل]این یک محاسبه هنجار است که امکان پذیر نبود؛ با استفاده از کامپیوترها، امکان پذیرتر می شود
11. Dan had some success in completing math computation exercises.
[ترجمه ترگمان]دن در کامل کردن تمرینات محاسبات ریاضی موفق شد
[ترجمه گوگل]دن موفق به تکمیل تمرینات محاسبات ریاضی شد
12. He may additionally, by dream mechanisms and current computation, try to fashion in a whole technicolor picture of the scenery.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او ممکن است با مکانیسم های خواب و محاسبات فعلی، در یک تصویر کامل از مناظر، مد نظر قرار گیرد
[ترجمه گوگل]او علاوه بر این، با مکانیسم های رویا و محاسبات جاری، می تواند در یک تصویر کلی از نقاشی های مناظر مدنظر قرار دهد
13. The speed of the computation affects the sampling size and speed of updates.
[ترجمه ترگمان]سرعت محاسبات بر اندازه نمونه گیری و سرعت به روزرسانی ها تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]سرعت محاسبات بر اندازه نمونه و سرعت به روز رسانی تاثیر می گذارد
14. Relative weaknesses existed in spelling and math computation that were average for his age.
[ترجمه ترگمان]ضعف های نسبی در محاسبات املایی و ریاضی وجود داشت که به طور متوسط برای سن او بود
[ترجمه گوگل]ضعف های نسبی در محاسبات املا و ریاضی وجود دارد که برای سن او متوسط بود
15. The computation of probabilities took Jezrael only seconds.
[ترجمه ترگمان]محاسبه احتمالات فقط چند ثانیه طول کشید
[ترجمه گوگل]محاسبه احتمالات، فقط چند ثانیه طول کشید