کلمه جو
صفحه اصلی

brittleness


معنی : تردی، زودشکنی
معانی دیگر : تردی، زودشکنی

انگلیسی به فارسی

تردی، زودشکنی


شکنندگی، تردی، زودشکنی


انگلیسی به انگلیسی

• fragileness, frailty, crispiness

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شکنندگی - تردی
[مهندسی گاز] شکنندگی
[زمین شناسی] شکنندگی این خاصیت تبدیل سنگ به قطعات وخردشدن آنرا در برابر اعمال نیروهای خارجی بیان میدارد.
[نساجی] شکنندگی - عدم انعطاف - دمای شکست -
[پلیمر] شکنندگی، تُردی

مترادف و متضاد

تردی (اسم)
brittleness, fragility, crispiness, friability, frangibility

زودشکنی (اسم)
brittleness, fragility

جملات نمونه

1. There was a brittleness to his tone.
[ترجمه ترگمان]صدای ضعیفی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]شبیه به صدای او بود

2. There was a brittleness in the sound of wind through the trees that spoke of fall and ruin.
[ترجمه ترگمان]صدای باد از میان درختان به گوش می رسید که از سقوط و نابودی سخن می گفت
[ترجمه گوگل]در صدای باد از طریق درختانی که از سقوط و ویرانی سخن گفت، شکنندگی داشت

3. Babergh starkly illustrates the brittleness of its prosperity at any given moment.
[ترجمه ترگمان]Babergh مشخص شکنندگی آن را در هر لحظه نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Babergh به شدت نشان می دهد شکنندگی رفاه او در هر لحظه ای است

4. At first, I ameliorate the definition of brittleness, and give common mathematic description of the brittleness.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا تعریف of را اصلاح می کنم و توصیف ریاضی آن از شکنندگی آن را بیان می کنم
[ترجمه گوگل]در ابتدا، تعریف تردید را اصلاح می کنم و توصیف شفافیت ریاضی شفاف را شرح می دهم

5. The brittleness of brazed seam for nickel - base brazing filler metals is always paid close attention.
[ترجمه ترگمان]شکنندگی درز brazed برای فلزات پرکننده پایه نیکل همواره مورد توجه است
[ترجمه گوگل]شکنندگی جوش برنج برای فلزات پر کننده نیکل پایه همیشه توجه خاصی به خود جلب کرده است

6. High resiliency, easy to pucker and non - brittleness.
[ترجمه ترگمان]ارتجاعی بالا، به راحتی چین و چروک و non است
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری بالا، آسان به pucker و غیر شکنندگی

7. Plain concrete has high brittleness and low shock resistance, so it has difficulty in widespread availability.
[ترجمه ترگمان]بتون ساده، تردی بالا و مقاومت شوک پایینی دارد، بنابراین در دسترس پذیری گسترده مشکل دارد
[ترجمه گوگل]بتن ساده دارای رطوبت بالا و مقاومت کم ضربه است، بنابراین در دسترس بودن آن بسیار دشوار است

8. Brittleness is often a result of alloying.
[ترجمه ترگمان]brittleness اغلب نتیجه آلیاژی است
[ترجمه گوگل]اغراق اغلب نتیجه آلیاژ است

9. Heterogeneity is therefore an important adjunct to brittleness in generating a crisp texture.
[ترجمه ترگمان]از این رو Heterogeneity در تولید یک بافت ترد، یک adjunct مهم است
[ترجمه گوگل]بنابراین عدم همبستگی در ایجاد یک بافت ترد با توجه به شکنندگی مهم است

10. From the estuary to the middle reaches, the brittleness of man's constructions is juxtaposed with the mutability of the river's flow.
[ترجمه ترگمان]از مصب به سطح میانی، شکنندگی ساختار انسان همراه با تغییرپذیری جریان رودخانه بیان می شود
[ترجمه گوگل]از حوضه تا میانه، تردید ساختارهای انسان با تغییر پذیری جریان رودخانه هماهنگ است

11. Under normal temperature, MoSi, element is very brittleness, while under high temperature it is plasticity.
[ترجمه ترگمان]در دمای معمولی، MoSi، آلمان بسیار کم است در حالی که در دمای بالا پلاستیسیته است
[ترجمه گوگل]در دمای معمولی، MoSi، عنصر بسیار شکننده است، در حالی که در دمای بالا آن را پلاستیکی است

12. The brittleness of anile red blood cell is bigger.
[ترجمه ترگمان]شکنندگی سلول خونی قرمز anile بزرگ تر است
[ترجمه گوگل]شکنندگی گلبول های قرمز عصبی بزرگتر است

13. Finally, the brittleness of traffic system is analyzed.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، شکنندگی سیستم ترافیک مورد تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، شکنندگی سیستم ترافیک تجزیه و تحلیل می شود

14. In still higher concentrations it crystallizes and adds brittleness as in hard candies.
[ترجمه ترگمان]در غلظت های بالاتر، آن crystallizes می شود و شکنندگی آن را در آب نبات های سفت اضافه می کند
[ترجمه گوگل]در غلظت های بالاتر، آن را تشدید می کند و باعث شکنندگی می شود مانند شکلات های سخت

پیشنهاد کاربران

تردی

شکنندگی

brittleness ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: شکنندگی
تعریف: خاصیت مادۀ غذایی ای که براثر فشار به آسانی می شکند


کلمات دیگر: