1. She returned to the swivel chair behind her desk.
[ترجمه ترگمان]او به صندلی گردان پشت میزش برگشت
[ترجمه گوگل]او به پشت میز کنار صندلی چرخدار بازگشت
2. His chairs can swivel, but they can't move up or down.
[ترجمه ترگمان]صندلی ها می توانند روی گردان حرکت کنند، اما نمی توانند حرکت کنند یا پایین بروند
[ترجمه گوگل]صندلی هایش می توانند چرخش بیاورند، اما نمی توانند حرکت کنند
3. He leaned back in the swivel chair and locked his fingers behind his head.
[ترجمه ترگمان]او به پشتی صندلی اش تکیه داد و انگشتانش را در پشت سرش قفل کرد
[ترجمه گوگل]او در صندلی چرخشی عقب کشید و انگشتانش را پشت سرش قفل کرد
4. That said, he wheeled around in his swivel chair and picked up a blinking light.
[ترجمه ترگمان]این را گفت و روی صندلی اش چرخ زد و چراغ چشمک زن پلک آن را برداشت
[ترجمه گوگل]گفت که او در صندلی چرخشی خود چرخانده بود و نور چشمک زدن را برداشت
5. He lolled back in his swivel chair, one huge thigh thrust over the other, a bright-eyed man.
[ترجمه ترگمان]او روی صندلی swivel لم داده بود و یک ران بزرگ با چشمانی درخشان به طرف دیگر پرت شده بود
[ترجمه گوگل]او در صندلی چرخشی خود، یکی از راننده های بزرگ ران بیش از دیگری، مردی با چشم روشن گلوله کشیده بود
6. Did they have to sit him in a swivel chair that swung sideways with every movement of his body?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها مجبور بودند او را روی یک صندلی گردان سوار کنند که با هر حرکت بدنش از پهلو حرکت می کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها مجبور بودند او را در صندلی چرخشی که با هر حرکتی از بدن او چرخانده بود نشستند؟
7. A swivel chair addressed the desk and was occupied only by a pale green tennis ball.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی گردان روی میز نشسته بود و فقط یک توپ تنیس سبز رنگ را اشغال می کرد
[ترجمه گوگل]صندلی چرخشی به میز میزنه و فقط با یک توپ تنیس رنگی سبز اشغال شده بود
8. Then, with a swivel of her bellybutton and a whisk of her pink feather duster, all was peace and love.
[ترجمه ترگمان]سپس در حالی که روی گرد شکم خود می چرخید و a پر از پره ای صورتی رنگش، همه چیز آرام و عاشقانه بود
[ترجمه گوگل]سپس، با یک چرخشی از شکم او و یک سوزن از پرتقال صورتی خود را، همه صلح و عشق بود
9. I sat down in my swivel chair and propped my feet up, punching the replay button on the answering machine.
[ترجمه ترگمان]روی صندلی swivel نشستم و پاهایم را بالا نگه داشتم و دکمه تکرار ماشین را فشار می دادم
[ترجمه گوگل]من در صندلی چرخشی خود نشستم و پایم را بالا می انداختم، دکمه بازپخش را روی ماشین حساب پاسخ دادم
10. The plastic-covered swivel chair had been torn.
[ترجمه ترگمان]صندلی گردان روی گردان از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]صندلی چرخشی تحت پوشش پلاستیکی پاره شده بود
11. Swivel/lockable Wheels are easier to manoeuvre in a busy shopping area while fixed wheels are probably more comfortable over bumpy ground.
[ترجمه ترگمان]چرخ swivel \/ lockable برای مانور در یک منطقه شلوغ شلوغ راحت تر هستند در حالی که چرخ های ثابت احتمالا از روی زمین پر از برآمدگی و پر از دست انداز، راحت تر هستند
[ترجمه گوگل]چرخ دنده / قفل شده چرخها در یک منطقه خریداری شلوغ آسان تر می شوند در حالی که چرخ های ثابت احتمالا راحت تر از زمین لرزه هستند
12. A black leather swivel chair was angled to face in the direction of the television.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی گردان چرمی مشکی برای روبرو شدن در جهت تلویزیون زاویه دار بود
[ترجمه گوگل]یک صندلی چرخدار چرمی به سمت تلویزیون به طرف چپ زده شد
13. She carried the Mayor's swivel chair, put it down over City Hall, and sat in it.
[ترجمه ترگمان]او صندلی گردان شهردار را حمل کرد و آن را روی هال هال گذاشت و در آن نشست
[ترجمه گوگل]او صندلی مفصلی شهردار را بر روی صندلی شهر گذاشت و در آن نشسته بود
14. She looks around her with a swivel of her huge head.
[ترجمه ترگمان]او با یک چرخش سرش را به اطراف نگاه می کند
[ترجمه گوگل]او با چرخش سر بزرگ او به اطرافش نگاه می کند
15. Behind the desk stood a sturdy swivel chair.
[ترجمه ترگمان]پشت میز یک صندلی swivel محکم قرار داشت
[ترجمه گوگل]پشت میز میز صندلی محکم بود