1. compression spring
فنر کمپرسی (یا حلقوی یا فشاری)
2. the compression of air by the piston
فشرده شدن هوا توسط پیستون
3. To give it strength in compression and tension, steel rods were embedded in the concrete.
[ترجمه ترگمان]برای دادن قدرت به فشار و کشش، میله های فولادی در بتون جای گرفتند
[ترجمه گوگل]برای دادن قدرت به فشردگی و کشش، میله های فولادی در بتن قرار گرفتند
4. Usually such data are so extensive that considerable compression or smoothing is a vital preliminary to analysis.
[ترجمه ترگمان]معمولا چنین داده هایی چنان گسترده هستند که فشرده سازی یا هموارسازی قابل توجه یک مقدمه حیاتی برای تجزیه و تحلیل است
[ترجمه گوگل]معمولا چنین اطلاعاتی بسیار وسیع است که فشرده سازی یا صاف کردن قابل توجه یک پیش زمینه حیاتی برای تجزیه و تحلیل است
5. Don't use jointing compound unless recommended Tighten the compression joints using a spanner at either end.
[ترجمه ترگمان]از اتصال پرکننده استفاده نکنید مگر این که اتصالات فشرده سازی را با استفاده از آچار در هر دو انتها محکم کنید
[ترجمه گوگل]از مفاصل کمکی استفاده نکنید مگر اینکه توصیه شود با استفاده از یک دکمه در هر دو طرف، اتصالات فشرده سازی را بکشید
6. The compression will let digital audio-visual services be carried by terrestrial and satellite channels, telecommunications networks or digital storage devices.
[ترجمه ترگمان]فشرده سازی اجازه می دهد تا خدمات صوتی - تصویری توسط شبکه های زمینی و ماهواره ای، شبکه های مخابراتی و یا دستگاه های ذخیره سازی دیجیتال حمل شوند
[ترجمه گوگل]فشرده سازی اجازه می دهد تا خدمات دیجیتال صوتی و تصویری توسط کانال های زمینی و ماهواره ای، شبکه های مخابراتی یا دستگاه های ذخیره سازی دیجیتال انجام شود
7. Compression reduces the size of an e-mail transmission.
[ترجمه ترگمان]فشرده سازی اندازه ارسال ایمیل را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]فشرده سازی حجم پیام ارسالی را کاهش می دهد
8. Data compression can increase the effective speed at which a connection operates by getting rid of redundant information.
[ترجمه ترگمان]فشرده سازی اطلاعات می تواند سرعت موثر اتصال را افزایش دهد که در آن یک اتصال با خلاص شدن از شر اطلاعات اضافی انجام می شود
[ترجمه گوگل]فشرده سازی داده ها می تواند سرعت موثر را افزایش دهد که در آن اتصال توسط خلاص شدن از اطلاعات بیش از حد عمل می کند
9. When they work, compression schemes provide a lot more usable space for almost no investment.
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها کار می کنند، فشرده سازی برای تقریبا هیچ سرمایه گذاری فضای قابل استفاده تری را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها کار می کنند، طرح های فشرده سازی فضای قابل استفاده بیشتر برای تقریبا هیچ سرمایه گذاری فراهم می کند
10. The compression ratio is a high 7:
[ترجمه ترگمان]نسبت فشرده سازی یک میزان بسیار بالا است:
[ترجمه گوگل]نسبت فشرده سازی بالا 7 است
11. The weakness of wood is in compression along the grain.
[ترجمه ترگمان]ضعف چوب در فشردگی دانه ها است
[ترجمه گوگل]ضعف چوب در فشردگی در طول دانه است
12. MPEG-2 sets the standard for the compression of digital signals, the most complicated and expensive element of any digital broadcasting system.
[ترجمه ترگمان]MPEG - ۲ استاندارد فشرده سازی سیگنال های دیجیتال، پیچیده ترین و گران ترین عناصر سیستم پخش دیجیتال را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]MPEG-2 استاندارد را برای فشرده سازی سیگنال های دیجیتال، عنصر پیچیده تر و گران تر از هر سیستم پخش دیجیتال تنظیم می کند
13. For some reason, this compression was more efficient along an equatorial belt, making a ring-like structure.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، این فشرده سازی در امتداد یک کمربند استوایی کارآمدتر بود و ساختار حلقه مانندی درست کرد
[ترجمه گوگل]به هر دلیلی، این فشرده سازی در طول یک کمربند استواوری کارآمد تر بود، ساختار یک حلقه مانند
14. How do I tell the compression ratio and therefore which spark plugs to use?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانم به نسبت تراکم و در نتیجه آن شمع ها را روشن کنم؟
[ترجمه گوگل]چطور می توانم نسبت فشرده سازی و به این ترتیب که سوکت های جرقه را استفاده می کنم، بگویید؟