کلمه جو
صفحه اصلی

windlass


معنی : چرخ چاه
معانی دیگر : مرود، دولاب، چرخ و طناب، چر چاه، ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود، با چر  کشیدن

انگلیسی به فارسی

چرخ چاه، ماشین‌هایی که برای کشیدن یا بالا آوردن آب بکار می‌رود، با چرخ کشیدن


جنگل، چرخ چاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a machine, powered by motor or hand, that pulls or lifts by a cable or rope wound around its horizontal, revolving axle or drum; winch.
مشابه: lift
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: windlasses, windlassing, windlassed
• : تعریف: to lift or pull using a windlass.

• device which is used to hoist objects up by means of a rope attached to a horizontal cylinder that is turned manually or mechanically, winch; hoist
raise, hoist up; raise with a windlass
a windlass is a machine for lifting heavy objects. it consists of a cylinder around which a rope or chain is wound.

دیکشنری تخصصی

[نفت] چرخ لنگرکش

مترادف و متضاد

چرخ چاه (اسم)
waterwheel, windlass

جملات نمونه

1. the barrel of a windlass
استوانه ی چرخ چاه (برقی)

2. Because there was no windlass, both ends of the anchor line were shackled together, Ward said.
[ترجمه ترگمان]وارد شد و گفت: به خاطر اینکه چرخ windlass وجود نداشت هر دو انتهای خط لنگر زنجیر به هم وصل شده بودند
[ترجمه گوگل]وارد گفت: از آنجا که هیچ جنگل وجود نداشت، هر دو انتهای خط لنگر به هم متصل شدند

3. Sandy McGlashan, the windlass man, climbed down the ladder and came to sit beside Cameron.
[ترجمه ترگمان]سندی McGlashan، مرد windlass از نردبان بالا رفت و کنار کمرون نشست
[ترجمه گوگل]سندی مک گلاسان، مرد جنگل، صعود کرد و به سمت کامرون نشست

4. Missing was a windlass, used to raise and lower the anchor.
[ترجمه ترگمان]مفقود شده یک چرخ windlass بود که برای بالا بردن و پایین آوردن لنگر به کار می رفت
[ترجمه گوگل]گمشده یک جنگل بود که برای بالا بردن و کاهش لنگر استفاده می شد

5. Windlass in hand, he clambered up the ladder that scaled the slimy wall.
[ترجمه ترگمان]از نردبان بالا رفت و از نردبان بالا رفت
[ترجمه گوگل]او در دست داشت، او را به سمت نردبان پرتاب کرد که دیوار ضعیف را کشیده بود

6. Some specialists said Thursday that the windlass might not have enabled the crew to anchor the barge in the storm.
[ترجمه ترگمان]برخی متخصصان روز پنجشنبه گفتند که قرقره windlass ممکن است خدمه را قادر به لنگر انداختن قایق در طوفان نکند
[ترجمه گوگل]بعضی از متخصصان روز پنج شنبه اعلام کردند که ممکن است خلبانان خلبان را قادر نکنند بارج را در طوفان مهار کنند

7. We should reinforce the downside of the windlass.
[ترجمه ترگمان] ما باید the رو تقویت کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید نیمی از جنگل را تقویت کنیم

8. The omnidirectional windlass mill can utilize the wind energy of tail wind, side wind and even dead wind simply and effectively.
[ترجمه ترگمان]آسیاب windlass omnidirectional می تواند از انرژی باد، باد، باد، و حتی باد مرده به طور موثر و موثر استفاده کند
[ترجمه گوگل]کارخانه آسفالت می تواند از انرژی باد باد دم، باد و باد و حتی باد خیس استفاده کند

9. Sailors hove up the cable with windlass or capstan.
[ترجمه ترگمان]Sailors کابل را با چرخ طناب و چرخ طناب برافراشته بودند
[ترجمه گوگل]دریانوردان کابل را با بالش یا سرپا نگه می دارد

10. The single shell type slow windlass shall be utilized for the steel strands.
[ترجمه ترگمان]همان نوع shell کند را باید برای رشته های فولادی به کار برد
[ترجمه گوگل]نوع کمربند کمربندهای سبک برای رشته های فولادی مورد استفاده قرار می گیرد

11. The windlass creaked slowly as the rope wound up creak bringing the bucket nearer the top.
[ترجمه ترگمان]چرخ طناب به آرامی غژغژ می کرد و طناب به صدا در می آمد و سطل را به بالا می برد
[ترجمه گوگل]بادکش به آرامی خم می شود، به طوری که طناب خرد می شود و باعث می شود که سطل نزدیکتر به بالا باشد

12. Anchoring and weighing test of windlass on sea trial.
[ترجمه ترگمان]Anchoring و آزمایش چرخ windlass در جریان محاکمه دریایی
[ترجمه گوگل]تست لنگر و وزن سنجی تپه در محوطه دریایی

13. Installation and alignment inspection of windlass.
[ترجمه ترگمان]نصب و تنظیم inspection چرخ لنگر
[ترجمه گوگل]بازرسی نصب و ترمینال چوب پنبه

14. Tie the rope to the axis of the windlass.
[ترجمه ترگمان]طناب را به محور چرخ طناب ببند
[ترجمه گوگل]طناب را به محور چوب گردان ببرید

15. It'summaries the conclusion of tension windlass hydraulic control system and puts forward its prospects.
[ترجمه ترگمان]این خلاصه نتیجه گیری از سیستم کنترل هیدرولیکی را خلاصه می کند و چشم اندازه ای خود را به جلو بر می دارد
[ترجمه گوگل]این سیستم، نتیجه گیری سیستم کنترل هیدرولیکی شفت تنش را بر عهده دارد و چشم اندازهای آن را در بر می گیرد

پیشنهاد کاربران

windlass ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دوّار لنگر
تعریف: ماشینی با یک قرقرۀ دندانه‏دار که معمولاً برای بالا کشیدن زنجیر لنگر به کار می رود و به یک قرقرۀ چرخنده برای بالا کشیدن طناب نیز مجهز است


کلمات دیگر: