کلمه جو
صفحه اصلی

automation


معنی : خودکاری، دستگاه تنظیم خودکار
معانی دیگر : خودکارسازی، مجهز سازی به دستگاه های خودکار، اتوماتیک کردن، اتوماسیون، جایگزینی دستگاه های خودکار که کردارهای تکراری انسان را انجام می دهند (در امور غیر صنعتی)، کنترل و هدایت دستگاهی بطور خودکار

انگلیسی به فارسی

کنترل و هدایت دستگاهی به‌طور خودکار، دستگاه تنظیم خودکار


خودکاری


اتوماسیون، خودکاری، دستگاه تنظیم خودکار، کنترل و هدایت دستگاهی بطور خودکار


انگلیسی به انگلیسی

• mechanization, use of machinery in place of people

اسم ( noun )
مشتقات: automative (adj.)
• : تعریف: operation by machinery rather than by people.
مترادف: mechanization
مشابه: computerization, cybernation

- automation of the workplace
[ترجمه ترگمان] اتوماسیون محیط کار
[ترجمه گوگل] اتوماسیون محل کار

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] خودکار اتوماسیون، خودکار سازی .
[برق و الکترونیک] خودکار سازی، ماتوماسیون عمل خودکار و پیوسته که در آن عملیات کنترل به جای انسان توسط مکانیزم های معین انجام می گیرد .
[مهندسی گاز] خودکار، کنترل وهدایت دستگاهی بطور خودکار
[صنعت] خودکار سازی، اتوماسیون، مجهز کردن به وسایل خودکار
[نساجی] خودکار کردن - اتوماتیک سازی - مجهز نمودن به وسایل خودکار
[ریاضیات] خودکاری، ماشین خودکار، خودکار سازی، خودکاری، اتوماسیون

مترادف و متضاد

خودکاری (اسم)
automation, automatization

دستگاه تنظیم خودکار (اسم)
automation

machine control


Synonyms: computerization, industrialization, mechanization


جملات نمونه

1. automation in teaching
کاربرد دستگاه های خودکار در آموزش

2. the automation of the automotive industry
خودکار کردن صنعت اتومبیل سازی

3. Automation will mean the loss of many jobs in this factory.
[ترجمه الناز] اتوماسیون ( استفاده از دستگاه ها ) به معنای از بین رفتن موقعیت های شغلی در این کارخانه است.
[ترجمه ترگمان]اتوماسیون به معنای از دست دادن بسیاری از مشاغل در این کارخانه است
[ترجمه گوگل]اتوماسیون به معنای از دست دادن مشاغل زیادی در این کارخانه است

4. They phrase in new machinery for increased automation.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ماشین آلات جدید برای افزایش اتوماسیون می گویند
[ترجمه گوگل]آنها در ماشین های جدید برای افزایش اتوماسیون حرف می زنند

5. Before the days of automation, they used to tread grapes to make wine.
[ترجمه ترگمان]قبل از روزه ای اتوماسیون، آن ها برای ساختن شراب انگور می گذاشتند
[ترجمه گوگل]قبل از روزهای اتوماسیون، آنها انگور را برای شراب استفاده می کردند

6. Automation would bring a shorter, more flexible working week.
[ترجمه ترگمان]اتوماسیون یک هفته کاری انعطاف پذیرتر و انعطاف پذیرتر را به همراه می آورد
[ترجمه گوگل]اتوماسیون یک هفته کاری کوتاه تر و انعطاف پذیر تر می کند

7. In the last ten years automation has reduced the work force here by half.
[ترجمه ترگمان]در ده سال گذشته، اتوماسیون نیروی کار را به نصف کاهش داده است
[ترجمه گوگل]در ده سال گذشته، اتوماسیون نیروی کار را به نصف کاهش داده است

8. There has been increasing automation of spinning and weaving.
[ترجمه ترگمان]اتوماسیون ریسندگی و بافندگی وجود داشته است
[ترجمه گوگل]اتوماسیون پیشرفته ریسندگی و بافندگی وجود دارد

9. Automation meant the loss of many factory jobs.
[ترجمه ترگمان]اتوماسیون به معنای از دست دادن بسیاری از مشاغل کارخانه است
[ترجمه گوگل]اتوماسیون به معنای از دست دادن بسیاری از مشاغل کارخانه بود

10. Administrative staff may be deskilled through increased automation and efficiency.
[ترجمه ترگمان]کارکنان اجرایی ممکن است از طریق افزایش اتوماسیون و بهره وری بهبود یابند
[ترجمه گوگل]کارکنان اداری ممکن است از طریق افزایش اتوماسیون و بهره وری افزایش یابد

11. The story of automation is the story of a one-way shift from human control to automatic control.
[ترجمه ترگمان]داستان اتوماسیون داستان یک تغییر یک طرفه از کنترل انسان به کنترل خودکار است
[ترجمه گوگل]داستان اتوماسیون، داستان تغییر یک طرفه از کنترل انسان به کنترل اتوماتیک است

12. There is a kind of automation in the way thi woman speaks.
[ترجمه ترگمان]نوعی اتوماسیون در نحوه صحبت این زن وجود دارد
[ترجمه گوگل]نوعی از خودکار سازی در این راه است که این زن صحبت می کند

13. But automation and robotics have changed all that.
[ترجمه ترگمان]اما اتوماسیون و رباتیک همه چیز را تغییر داده است
[ترجمه گوگل]اما اتوماسیون و رباتیک همه اینها را تغییر داده اند

14. As a result, little real automation is taking place.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، اتوماسیون واقعی کمی در حال رخ دادن است
[ترجمه گوگل]در نتیجه، اتوماسیون کمی واقعی در حال وقوع است

the automation of the automotive industry

خودکار کردن صنعت اتومبیل‌سازی


automation in teaching

کاربرد دستگاه‌های خودکار در آموزش


پیشنهاد کاربران

اتوماتیک

فن آوری

خودکار

Converted to automation
به حالت اتوماتیک تبدیل شده.


خودکار عمل کردن

مدیریت

automation ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: خودکارسازی
تعریف: هرگونه فرایند کاربرد دستگاه های خودکار یا پیشرفته برای آسان‏سازی فعالیت های انسان یا گسترش توانایی های ذهنی و بدنی وی


کلمات دیگر: