1. an explosion in demand for telephones
سیل درخواست برای تلفن
2. an explosion of wrath
انفجار خشم
3. the explosion could be heard from afar
صدای انفجار از دور شنیده می شد.
4. the explosion of the first atomic bomb
انفجار اولین بمب اتمی
5. the explosion rocked the house
انفجار خانه را تکان داد.
6. the explosion vibrated the windows
(صدای) انفجار پنجره ها را به لرزه درآورد.
7. a loud explosion
انفجار پر صدا
8. a loud explosion was heard from his exhaust
صدای انفجار از لوله ی اگزوز اتومبیلش شنیده شد.
9. a mammoth explosion
انفجار عظیم
10. a population explosion
افزایش سریع جمعیت
11. an underground atomic explosion
انفجار اتمی در زیر زمین
12. the tremendous noise of explosion
صدای مهیب انفجار
13. the violence of the explosion
شدت انفجار
14. the force of a bomb's explosion
قدرت انفجار یک بمب
15. they were visibly stunned by the explosion
در اثر آن انفجار به طور هویدایی تکان خورده بودند.
16. a series of short articles about population explosion
یک رشته مقاله ی کوتاه درباره ی انفجار جمعیت
17. the crowd panicked with the sound of explosion
در اثر سر و صدای انفجار مردم هراس زده شدند.
18. the gases entrapped in the sewer caused an explosion
گازهایی که در مجرای فاضلاب جمع شده بود باعث انفجار شد.
19. his mother died as a result of a gas cylinder explosion
مادرش در اثر انفجار سیلندر گاز جان سپرد.
20. The explosion shattered nearby windows and wrecked two cars.
[ترجمه ترگمان]این انفجار پنجره های نزدیک را داغان کرد و دو اتومبیل را متلاشی کرد
[ترجمه گوگل]این انفجار پنجره های اطراف را خراب کرد و دو اتومبیل را خراب کرد
21. Four police officers sustained serious injuries in the explosion.
[ترجمه ترگمان]چهار افسر پلیس در این انفجار متحمل جراحاتی شدند
[ترجمه گوگل]چهار مامور پلیس در انفجار صدمات جدی ایجاد کردند
22. The explosion was caused by a burst gas pipe.
[ترجمه M] این انفجار توسط یک لوله ی گاز اتفاق افتاد.
[ترجمه ترگمان]این انفجار توسط یک لوله گاز منفجر شد
[ترجمه گوگل]انفجار ناشی از یک لوله گاز پشت سر هم بود
23. Witnesses say that there was an explosion and then the plane dropped like a stone to earth.
[ترجمه ترگمان]شاهدان می گویند که انفجاری رخ داده است و بعد هواپیما مثل سنگ روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]شاهدان می گویند که یک انفجار وجود دارد و سپس هواپیما مانند یک سنگ به زمین افتاد
24. The explosion ripped through the hotel.
[ترجمه ترگمان]صدای انفجار در هتل به گوش رسید
[ترجمه گوگل]انفجار از طریق هتل پاره شد
25. The explosion left a wide gash in the rock.
[ترجمه ترگمان]انفجار شکاف بزرگی در صخره ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این انفجار یک غبار گسترده در سنگ را ترک کرد
26. Some of the wreckage caused by the explosion fell amid the crowd of spectators.
[ترجمه ترگمان]برخی از خرابی های ناشی از انفجار در میان جمعیت تماشاگران به وجود آمد
[ترجمه گوگل]برخی از انفجار ناشی از انفجار در میان جمعیت تماشاگران افتاد
27. The world is facing a problem of population explosion.
[ترجمه ترگمان]جهان با مشکل انفجار جمعیت مواجه است
[ترجمه گوگل]جهان با مشکل انفجار جمعیت مواجه است