1. cone off
(مسیررا) با مخروط مشخص کردن
2. pine cone
میوه ی کاج،مخروط کاج،کاج بر،کاج میوه
3. traffic cone
مخروط پلاستیکی،راه بند پلاستیکی (برای منع توقف و غیره)
4. an ice-cream cone
قیف بستنی
5. an ice cream cone
بستنی قیفی
6. the tip of a cone tapers and ends in a point
نوک مخروط باریک می شود و به یک نقطه ختم می گردد.
7. ablative material on the rocket nose cone
ماده ی فرسایش پذیر در دماغه ی موشک
8. he gave a quick lick at his icecream cone
او لیس سریعی به قیف بستنی خود زد.
9. There were sudden sharp sounds, a fir cone dropping to the ground, a seagull.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدایی تیز و مخروطی به گوش رسید که به زمین افتاده بود و یک مرغ دریایی روی زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]صداهای ناگهانی تیز وجود داشت، یک مخروط قوسی به زمین افتاد، یک قوزه
10. He walked further into the hall, shifting the cone of yellow light.
[ترجمه ترگمان]او جلوتر رفت و مخروط نور زرد را جابه جا کرد
[ترجمه گوگل]او بیشتر به سالن رفت، و مخروط نور زرد را تغییر داد
11. The nose cone of the plane was shrouded in shadow.
[ترجمه ترگمان]مخروط نوک تیز هواپیما در سایه فرورفته بود
[ترجمه گوگل]مخروط بینی این هواپیما در سایه قرار گرفت
12. Hanging from the ceiling is a cello-size pine cone.
[ترجمه ترگمان]آویزان شدن از سقف یک مخروط pine با اندازه ویولن است
[ترجمه گوگل]حلق آویز از سقف یک مخروط کاج سلولی است
13. Buzzards wavered in a rising cone, spiraling up.
[ترجمه ترگمان]buzzards در مخروط بالا رفته و پیچ وتاب می خورد و پیچ وتاب می خورد
[ترجمه گوگل]بولزرها در یک مخروط در حال افزایش می مانند
14. A cone biopsy, which removes rather more tissue, requires a general anaesthetic.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه برداری مخروطی که بافت بیشتری را از بین می برد، به یک داروی بی هوشی عمومی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]بیوپسی مخروطی، که بافت بیشتری را از بین می برد، نیاز به یک بیهوشی عمومی دارد
15. The pine cone appeared on many ancient amulets and was regarded as a symbol of fertility.
[ترجمه ترگمان]مخروط کاج بر روی بسیاری از مهره های باستانی ظاهر شد و به عنوان نماد باروری در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]مخروط کاج در بسیاری از amulets قدیمی ظاهر شد و به عنوان نمادی از باروری در نظر گرفته شد
16. The little boy is licking the ice - cream cone.
[ترجمه Rozhina] پسر کوچولو بستنی قیفی را لیس می زند
[ترجمه Soroush] پسر کوچک بستنی قیفی را لیس میزند.
[ترجمه LIYAM PROXY] پسر کوچولو در حال لیس زدن بستنی قیفی هست
[ترجمه ترگمان]پسر کوچولو مخروط cream را لیس می زند
[ترجمه گوگل]پسر کوچک لیسیدن مخروط یخ کرم است