کلمه جو
صفحه اصلی

excavator


معنی : حفرکننده، کاوشگر
معانی دیگر : (شخص یا ماشین) کاونده، حفار، کاوگر، ماشین حفاری، دستگاه کاوگر

انگلیسی به فارسی

کاوشگر، حفرکننده


بیل مکانیکی، کاوشگر، حفرکننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that excavates, esp. a power-driven digging machine.

• person or thing that excavates; machine used for digging; tool for removing diseased tissue
an excavator is a very large machine that is used for digging, for example on a building site.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حفار - گودبردار
[مهندسی گاز] حفار، کاوشگر
[زمین شناسی] اکسکاواتور،بیل مکانیکی این ماشینهادراستخراج های سطحی به روش نواری وکاواکی مورداستفاده قرارمی گیرند.توانایی کندن وبارگیری موادواقع درسطح ایستایی ماشین یابالاتراز آن رادارند.موادبارگیری شده توسط اکسکاواتور به محل تخلیه یاوسیله نقلیه دیگری مثل کامیون منتقل می گردد.محدوده عملیاتی ان کوتاه ولی مهم است.اجزاءاصلی ان عبارتنداز:شاسی اصلی،شاسی متحرک،تجهیزات بارگیری

مترادف و متضاد

حفر کننده (اسم)
digger, swot, excavator

کاوشگر (اسم)
probe, excavator

earthmover


Synonyms: backhoe, bulldozer, digger, heavy machinery


جملات نمونه

1. Most errors in radiocarbon dating arise because the excavator has not fully understood the formation processes of the context in question.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خطاهای مربوط به روابط متقابل به این دلیل هستند که دستگاه حفاری به طور کامل فرآیندهای شکل گیری این زمینه را درک نکرده است
[ترجمه گوگل]اکثر اشتباهات در ارتباطات رادیو کربن رخ می دهد به این دلیل که بیل مکانیکی فرآیندهای تشکیلات متناقض را کاملا درک نمی کند

2. The excavator also recovered a blue shawl of loosely spaced plain weave with red stripes.
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک شال آبی با نوارهای قرمز داشت که نوارهای قرمز داشت
[ترجمه گوگل]بیل مکانیکی نیز یک شال آبی از پارچه ای با عرض جغرافیایی با نوار های قرمز را بازیابی کرد

3. Others include an excavator for working in marshland, and a catamaran for excavating river crossings.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر شامل یک دستگاه حفاری برای کار در مردابی، و a برای حفاری رودخانه هستند
[ترجمه گوگل]دیگران شامل یک بیل مکانیکی برای کار در مارشال و یک قطب نما برای حفاری رودخانه ها است

4. JY 603 Tracked excavator is small, delicate and full of energy.
[ترجمه ترگمان]JY ۶۰۳ Tracked حفاری کوچک، ظریف و پر از انرژی است
[ترجمه گوگل]جی 603 ​​بیل مکانیکی کوچک، ظریف و پر انرژی است

5. The paper review the spot check for excavator in his own unit in recent two years.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بررسی نقطه بررسی در واحد خود را در دو سال اخیر مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله در دو سال اخیر بازرسی مکانیابی حفاری در واحد خود را بررسی کرده است

6. Excavator is necessary producing equipment for lots of strip mine, and it is the most excavating equipment of engineering machine which is broadly used in metallurgy, energy sources, mine etc.
[ترجمه ترگمان]excavator ابزار تولید تجهیزات برای بسیاری از معادن است، و این the تجهیزات دستگاه مهندسی است که به طور گسترده در متالورژی، منابع انرژی، معدن و غیره مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]بیل ساز لازم برای تولید تجهیزات زیادی برای معدن نوار است و این بیشترین تجهیزات حفاری ماشین مهندسی است که به طور گسترده در متالورژی، منابع انرژی، معدن و غیره مورد استفاده قرار می گیرد

7. This designed topic is the marching hydraulic excavator excavational organization.
[ترجمه ترگمان]این موضوع طراحی یک دستگاه حفاری هیدرولیک می باشد
[ترجمه گوگل]این موضوع طراحی شده است

8. Therefore, in recent years, the excavator operator will face an unprecedented good employment environment.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در سال های اخیر، اپراتور حفاری با محیط کار خوب بی سابقه ای روبرو خواهد شد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در سال های اخیر، اپراتور بیل مکانیکی با یک محیط بی سابقه اشتغال مواجه خواهد شد

9. The main task of hydraulic excavator is to dig soil.
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی حفاری هیدرولیکی حفاری خاک است
[ترجمه گوگل]وظیفه اصلی بیل هیدرولیک حفاری خاک است

10. Cmtm: What measures will Excavator Association take on quality control of imported secondhand machines?
[ترجمه ترگمان]Cmtm: چه اقداماتی موجب کنترل کیفیت ماشین های دست دوم وارداتی می شوند؟
[ترجمه گوگل]Cmtm: کدام اقدامات انجمن بیل در کنترل کیفیت ماشین آلات دوم وارداتی است؟

11. A high-power rapid handling device comprises a caterpillar excavator with a main vertical arm and a swinging arm, and accessory mechanisms installed at the end of the swinging arm.
[ترجمه ترگمان]دستگاه حمل و نقل سریع با قدرت بالا شامل یک دستگاه حفاری کرم ابریشم با یک بازوی عمودی اصلی و بازوی نوسان دار و مکانیسم های جانبی نصب شده در انتهای بازوی نوسان دار است
[ترجمه گوگل]یک دستگاه حمل و نقل سریع با قدرت بالا شامل یک ماشین حفاری با یک بازوی اصلی عمودی و یک بازوی نوسان و مکانیسم های جانبی در انتهای بازوی نوسان است

12. Hydraulic excavator is a typical and complicated construction machine.
[ترجمه ترگمان]دستگاه حفاری هیدرولیک یک ماشین ساختمانی پیچیده و پیچیده است
[ترجمه گوگل]هیدرولیک یک ماشین ساخت و ساز معمولی و پیچیده است

13. Specializing in all kinds of excavator drill rod and accessories production, and undertook a variety of excavators breaking hammer home repair.
[ترجمه ترگمان]specializing در همه انواع ابزار حفاری و لوازم جانبی حفاری کاوش کرد و کاره ای مختلفی را در تعمیر خانه تعمیر و فروش انجام داد
[ترجمه گوگل]متخصص در تولید انواع میله های حفاری و لوازم جانبی بیل مکانیکی، و متعهد به انجام کارهای مختلفی برای تعمیرات خانه های چکش بود

14. We company sell used excavator, used dozer, used crawler crane, used truck crane, used wheel loader.
[ترجمه ترگمان]ما از بیل مکانیکی استفاده کردیم، از بولدوزر چرخ لاستیکی استفاده کردیم، از جرثقیل کامیون استفاده کردیم، از جرثقیل چرخ استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]شرکت ما با استفاده از بیل مکانیکی، بولدوزر مورد استفاده، جرثقیل خزنده استفاده می شود، جرثقیل کامیون مورد استفاده، لودر استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

بیل مکانیکی


کلمات دیگر: