1. stray field
میدان هرز
2. a stray dog
سگ ولگرد
3. a stray sheep
گوسفند گم شده
4. a few stray words
کلمات معدود و جسته و گریخته
5. do not stray from your role as teacher and guide!
نقش خود به عنوان معلم و راهنما را رها مکن !
6. those who stray from the path of truth
آنانکه از جاده ی حقیقت منحرف می شوند
7. closing the door so that cattle will not stray
بستن در برای اینکه احشام فرار نکنند
8. She pushed a stray curl away from her eyes.
[ترجمه ترگمان]حلقه را از چشمانش دور کرد
[ترجمه گوگل]او از چشمانش به طرف چپ افتاد
9. Their truck was hit by a stray bomb.
[ترجمه ترگمان]کامیون اونا توسط یه بمب ولگرد تیر خورده
[ترجمه گوگل]کامیون آنها توسط یک بمب منفجر شد
10. A stray dog was cringing by the door.
[ترجمه ترگمان]یک سگ ولگرد در کنار در به خود می پیچید
[ترجمه گوگل]یک سگ ولگرد در داخل دروازه قرار گرفت
11. Brett's always taking in stray animals.
[ترجمه ترگمان]برت همیشه از حیوانات ولگرد استفاده می کند
[ترجمه گوگل]برت همیشه در حیوانات گمشده گرفته است
12. They took pity on the stray cat and fed it.
[ترجمه ترگمان]به گربه ولگرد رحم کردند و آن را سیر کردند
[ترجمه گوگل]آنها ترجیح دادند گربه ولگردی کنند و آن را تغذیه کنند
13. A civilian was killed by a stray bullet.
[ترجمه ترگمان]یه شخص غیر نظامی توسط یه گلوله سرگردان کشته شده
[ترجمه گوگل]یک غیر نظامی توسط یک گلوله کلاسیک کشته شد
14. The UK has 500,000 stray dogs on its streets at any one time .
[ترجمه ترگمان]بریتانیا در هر زمانی ۵۰۰،۰۰۰ سگ ولگرد دارد
[ترجمه گوگل]بریتانیا 500000 سگ ولگرد در خیابان های خود دارد
15. Don't stray from the point.
[ترجمه فرناز] از مساله اصلی منحرف نشو
[ترجمه ترگمان]از این جا دور نشو
[ترجمه گوگل]از نقطه نگران نباش
16. One man was hit by a stray bullet and taken to hospital.
[ترجمه ترگمان]یه نفر با یه گلوله خیابونی تیر خورده و به بیمارستان برده شده
[ترجمه گوگل]یک مرد توسط یک گلوله محرمانه گرفت و به بیمارستان منتقل شد
17. Stray dogs are usually put to sleep if no one claims them.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی ادعا کند، سگ های سرگردان سرگردان معمولا به خواب می روند
[ترجمه گوگل]سگهای ولگرد معمولا به خواب می روند اگر کسی آنها را ادعا نکند
18. She brushed aside a stray wisp of hair.
[ترجمه ترگمان]یک دسته موی ژولیده از موهایش را کنار زد
[ترجمه گوگل]او یک عصا موی سرخ شده را کنار زد