کلمه جو
صفحه اصلی

conjunct


معنی : بهم پیوسته، متحد، متصل
معانی دیگر : همبسته، جفت شده، وابسته، عضو وابسته، همکار، همتا

انگلیسی به فارسی

به‌هم پیوسته، متصل، متحد


متحرک، متصل، بهم پیوسته، متحد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: conjunctly (adv.)
• : تعریف: combined together; united.

• united; connected, conjoined

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] همبسته، متصل، جفت شده به یک منفذ لوزی وار گویند که در آن شکاف هایی که از خارج قابل مشاهده هستند، در عرض خط در بین صفحات حاوی لوزی پیوسته می باشند. مقایسه شود با: منفصل، مجزا.

مترادف و متضاد

بهم پیوسته (صفت)
aggregate, compact, collective, conjunct, indiscrete

متحد (صفت)
conjunct, confederate, federate, allied, united, unified, integrated, married

متصل (صفت)
contiguous, joint, conjunct, connected

جملات نمونه

1. Your key planet Saturn is conjunct the New Moon, roadblocks in your way.
[ترجمه ترگمان]سیاره کلیدی شما زحل با ماه نو، موانع جاده ای در راه شما، همراه است
[ترجمه گوگل]سیاره کلیدی شما زحل با ماه نو مواجه است

2. We have the difference between conjunct music with the and disjunct music and that perhaps adds to the unsettled quality of the beethoven Fifth Symphony.
[ترجمه ترگمان]ما تفاوت بین موسیقی conjunct با موسیقی ناپیوسته و ناپیوسته را داریم و شاید به کیفیت آشفته سمفونی پنجم بتهوون بیفزاید
[ترجمه گوگل]ما بین موسیقی متحرک و موسیقی متناقض تفاوت داریم و شاید به کیفیت نامطلوب سمفونی پنجم بتهوون اضافه شود

3. So, melodies can be conjunct or disjunct.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، melodies می توانند با conjunct و یا نا پیوسته باشند
[ترجمه گوگل]بنابراین، ملودی ها می توانند به هم متصل شوند یا از هم جدا شوند

4. While this aspect of Jupiter conjunct Neptune will be lovely for people of almost every sign, I worry about it for Cancer, for it is happening in a financial house that also includes speculation.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این جنبه از مشتری با نپتون، برای افراد تقریبا هر نشانه ای دوست داشتنی خواهد بود، من نگران آن برای سرطان هستم، چرا که در یک خانه مالی اتفاق می افتد که شامل احتکار هم می شود
[ترجمه گوگل]در حالی که این جنبه نپتون متحرک مشتری برای افراد تقریبا هر نشانه دوستانه خواهد بود، من در مورد آن برای سرطان نگران هستم، زیرا در یک خانه مالی اتفاق می افتد که شامل گمانه زنی است

5. The similarities shown by conjunct heads will help the automatic identification of nominal coordinate structures in natural language text processing.
[ترجمه ترگمان]شباهت های نشان داده شده با سره ای conjunct به شناسایی خودکار ساختارهای مختصات اسمی در پردازش متن طبیعی کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]شباهت های نشان داده شده توسط سرهای متحرک به شناسایی خودکار ساختار مختص اسمی در پردازش متن طبیعی کمک خواهد کرد

6. CSCL is the conjunct of the theoretics and method of CSCW and CL. WebCL is the development and applications of CSCL under the Internet circumstances.
[ترجمه ترگمان]CSCL همراه با theoretics و method CSCW و CL است WebCL توسعه و کاربرد CSCL تحت شرایط اینترنت است
[ترجمه گوگل]CSCL ترکیبی از نظریه ها و روش CSCW و CL است WebCL توسعه و کاربرد CSCL تحت شرایط اینترنت است

7. Conjunct – Will knockdown one of his 2 most threatening targets for 10 seconds.
[ترجمه ترگمان]conjunct - ویل یکی از دو هدف اصلی خود را به مدت ۱۰ ثانیه با شکست مواجه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]Conjunct - آیا یکی از 2 اهداف خطرناک خود را برای 10 ثانیه از بین می برد

8. I'm talking Jupiter conjunct Neptune conjunct Chiron all at once, especially toward the end the month.
[ترجمه ترگمان]من دارم با مشتری و نپتون صحبت می کنم و همه چیز را فورا و به خصوص در اواخر ماه انجام می دهم
[ترجمه گوگل]من صحبت می کنم همه ی یک بار به خصوص در انتهای ماه ماه، یک پیمان یکپارچه ی نپتون را به هم متصل کنم

9. With Saturn conjunct the Sun, you will be in realistic mode and very cognizant of your financial responsibilities.
[ترجمه ترگمان]با همراهی زحل با خورشید، شما در حالت واقع گرا خواهید بود و از مسئولیت های مالی خود نیز آگاه خواهید بود
[ترجمه گوگل]با خورشید با زحل، شما در حالت واقع گرایانه هستید و بسیار از مسئولیت های مالی خود مطلع خواهید شد

10. The conjunct point the professionalization of judges and the democratization of judicatory is the jury system.
[ترجمه ترگمان]The conjunct the قضات و دموکرات سازی جوامع of یک سیستم هیات منصفه است
[ترجمه گوگل]نقطه پیوند حرفه ای شدن قضات و دموکراتیزه کردن قضاوت، نظام هیئت منصفه است

11. To help with this, Jupiter may be conjunct the Sun Ascendant, or Moon adding protectiveness and good fortune, or the chart may be favorably aspected in other way.
[ترجمه ترگمان]برای کمک به این، مشتری ممکن است با the Sun، یا ماه حمایت و ثروت خوب داشته باشد، یا چارت ممکن است به روش دیگری به طور مطلوب تغییر کند
[ترجمه گوگل]برای کمک به این، مشتری ممکن است از خورشید صعودی یا ماه به همراه تقویت و خوشبختی پیوسته باشد، یا نمودار ممکن است به گونه ای مورد توجه دیگر قرار گیرد

12. A used acidic ionic liquid catalyst, which has been deactivated by conjunct polymers, is regenerated by combining the used catalyst, a metal and a Broensted acid to hydrogenate the conjunct polymer.
[ترجمه ترگمان]یک کاتالیزور مایع یونی اسیدی به کار برده شده، که بوسیله پلی مر غیر فعال شده است، با ترکیب کاتالیزور مورد استفاده، یک فلز و یک اسید Broensted برای hydrogenate با پلیمر conjunct ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]کاتالیزور مایع اسیدی یونی مایع که توسط پلیمرهای حلقوی غیر فعال شده است، با ترکیب کاتالیزور مورد استفاده، یک فلز و یک اسید Broensted به هیدروژنه شدن پلیمر اتصال می شود

13. VIPs will adore you March thanks to Venus conjunct Uranus.
[ترجمه ترگمان]افراد مهم شما را در ماه مارس به لطف ونوس و اورانوس دوست خواهند داشت
[ترجمه گوگل]VIP ها از مارس به خاطر اورانوس متصل به ونوس، از شما سپاسگزار خواهند بود

14. Contribution of this dissertation is to comb out the Characteristics of distribution of Jie-yuan and Ju-ren in Jiangxi with a conjunct method of history and statistics.
[ترجمه ترگمان]مشارکت در این رساله، شانه کردن خصوصیات توزیع Jie - یوان و Ju - ren در Jiangxi با روش conjunct تاریخ و آمار است
[ترجمه گوگل]مشارکت در این پایان نامه، تشریح ویژگی های توزیع جی یوان و جورن در جیانگشی با روش متقابل تاریخ و آمار است

پیشنهاد کاربران

conjunct ( ریاضی )
واژه مصوب: عطف‏وند
تعریف: هریک از گزاره‏هایی که ترکیب عطفی بر آنها اعمال می شود


کلمات دیگر: