کلمه جو
صفحه اصلی

autumnal


معنی : پاییزی
معانی دیگر : پاییزی

انگلیسی به فارسی

پاییزی


پاییز، پاییزی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: autumnally (adv.)
(1) تعریف: pertaining to or characteristic of autumn.

(2) تعریف: beyond middle age; in the first stages of decline.

• pertaining to or suggestive of autumn
something that is autumnal has features that are characteristic of autumn.

مترادف و متضاد

پاییزی (صفت)
autumnal

جملات نمونه

1. autumnal browns and golds
رنگ های قهوه ای و زرین پاییزی

2. The hills were inflamed with autumnal tints.
[ترجمه ترگمان]تپه ها با این رنگ های پاییزی متورم شده بودند
[ترجمه گوگل]تپه ها با رنگ های پاییزی ملتهب شدند

3. Pale colours are much more in vogue than autumnal bronzes and coppers.
[ترجمه ترگمان]رنگ های بی روح خیلی بیشتر از اشیای برنز و مسی رنگ ها است
[ترجمه گوگل]رنگ های خالص خیلی بیشتر از مدل برنز و کپور پاییزه هستند

4. The weather in June was positively autumnal.
[ترجمه ترگمان]هوا در ماه ژوئن positively بود
[ترجمه گوگل]آب و هوا در ماه ژوئن مثبت بود

5. It was gone midnight, cold and autumnal, and they shivered in their denim jackets.
[ترجمه ترگمان]پاسی از نیمه شب گذشته بود، سرد و پائیزی، و در jackets their می لرزید
[ترجمه گوگل]این نیمه شب بود، سرد و پاییز، و آنها را در کت و شلوار جین خود را لرزید

6. It had been a warm autumnal day in early October and she, Alex and her father were working in the garden.
[ترجمه ترگمان]در اوائل ماه اکتبر یک روز پاییزی گرم بود و او، آل کس و پدرش در باغ کار می کردند
[ترجمه گوگل]اوایل اکتبر یک روز گرم پاییز بود و او، الکس و پدرش در باغ کار میکردند

7. This was his St Martin's summer, an autumnal madness, nothing that the first cold of winter couldn't wither.
[ترجمه ترگمان]این تابستان سن مارتین بود، یک دیوانگی پائیز، هیچ چیز که سرمای زمستان نمی توانست از بین برود
[ترجمه گوگل]این تابستان سنت مارتینش بود، دیوانگی پاییز، هیچ چیز که اولین سرد زمستان نتواند خشک شود

8. She chooses nature's autumnal palette of russets and ochres rather than the brash brights of before.
[ترجمه ترگمان]She autumnal nature russets و ochres را به جای the brash قبلی انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]او پالت نوین طبیعت را از روستا و اوچر را انتخاب می کند، نه پیش از آنکه به زودی برود

9. An autumnal garden bordered by shrubs . . . a maid, Paula, trimming them.
[ترجمه ترگمان]یک باغچه گلی که در کنار بوته چیده شده بود، یک خدمتکار بود، پائولا، پائولا، آن ها را اصلاح می کرد
[ترجمه گوگل]یک باغ پاییز که مرز با بوته ها است یک خدمتکار، پائولا، پیرایش آنها را

10. The taste itself is autumnal, earthy, like that of a pecan or walnut.
[ترجمه ترگمان]مزه، پاییز، خاکی، خاکی مثل گردو گردو یا گردو است
[ترجمه گوگل]طعم خود را پاییزی، خاکستری، مانند یک پشته یا گردو است

11. Guide language: No matter autumnal shoe is addition design, for example: The adornment of bowknot, falbala.
[ترجمه ترگمان]زبان راهنمایی: مهم نیست که کفش autumnal طراحی شده باشد، به عنوان مثال: تزیین of، falbala
[ترجمه گوگل]زبان راهنمای: مهم نیست کفش پاییزه علاوه بر طراحی، به عنوان مثال: دکوراسیون bowknot، falbala

12. Orange red: Orange red makes a person remember autumnal fructification, so this kind of colour has very thick nature flavor, appropriate apply can make the bedroom has a kind of red-blooded feeling.
[ترجمه ترگمان]نارنجی نارنجی: نارنجی باعث می شود یک فرد fructification autumnal را به یاد بیاورد، بنابراین این نوع رنگ خاصیت طبیعت بسیار ضخیم دارد، درخواست مناسب می تواند باعث شود که اتاق خواب نوعی احساس خون red داشته باشد
[ترجمه گوگل]قرمز نارنجی: قرمز نارنجی باعث می شود فرد به یاد داشته باشید تزئینات پاییزی، به طوری که این نوع رنگ طعم طبیعت بسیار ضخیم است، مناسب می تواند باعث می شود اتاق خواب نوعی احساس قرمز خون

13. Will take from both a deep autumnal tone.
[ترجمه ترگمان]ویل از هر دو صدای عمیق پاییزی به گوش می رسد
[ترجمه گوگل]از هر دو آهنگ پایانی عمیق می گیرید

14. Equinox and Autumnal Equinox before and after the two solar terms, it bore more spectacular.
[ترجمه ترگمان]Equinox و autumnal Equinox قبل و بعد از دو دوره شمسی، جذابیت بیشتری داشت
[ترجمه گوگل]Equinox و Autumnal Equinox قبل و بعد از دو اصطلاح خورشیدی، آن را جذاب تر دید

پیشنهاد کاربران

autumnal ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: پاییزی
تعریف: ویژگی آن دسته از پدیده‏های مربوط به نمو که در فصل پاییز اتفاق می‏افتد


کلمات دیگر: