کلمه جو
صفحه اصلی

preside


معنی : اداره کردن، ریاست کردن بر، کرسی ریاست را اشغال کردن، ریاست جلسه را بعهده داشتن
معانی دیگر : ریاست جلسه (و غیره) را عهده دار شدن، رییس جلسه بودن، (معمولا با: over) سرپرستی کردن، نظارت کردن، (موسیقی) اجرا کردن، نواختن، مسلط بودن، سایه افکندن، اداره کردن هدایت کردن، سرپرستی کردن

انگلیسی به فارسی

کرسی ریاست را اشغال کردن، ریاست کردن بر، ریاست جلسه را بعهده داشتن، اداره کردن هدایت کردن، سرپرستی کردن


رئيس جمهور، ریاست کردن بر، اداره کردن، کرسی ریاست را اشغال کردن، ریاست جلسه را بعهده داشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: presides, presiding, presided
• : تعریف: to act as directing or controlling authority, esp. in a meeting or within an organization.
مترادف: lead, moderate
مشابه: boss, direct, govern, manage

• act as chairman, have the seat of authority; direct, manage, lead
if you preside over a formal meeting or event, you are in charge or act as the chairperson; a formal word.

مترادف و متضاد

اداره کردن (فعل)
address, execute, operate, conduct, direct, man, moderate, manage, manipulate, administer, run, rule, wield, administrate, keep, steer, helm, chairman, preside, engineer, officiate, stage-manage

ریاست کردن بر (فعل)
boss, preside

کرسی ریاست را اشغال کردن (فعل)
preside

ریاست جلسه را بعهده داشتن (فعل)
preside

be in authority


Synonyms: administer, advise, be at the head of, be in driver’s seat, call the signals, carry on, chair, conduct, control, direct, do the honors, govern, handle, head, head up, keep, lead, manage, officiate, operate, ordain, oversee, pull the strings, run, run the show, sit on top of, supervise


Antonyms: follow, serve


جملات نمونه

1. he was chosen to preside at the meeting
او را به ریاست جلسه برگزیدند.

2. churchill said: "i don't intend to preside over the dissolution of the british empire"
چرچیل گفت: ((هدف من نظارت بر از همپاشی امپراطوری بریتانیا نیست. ))

3. according to convention, the oldest member is chosen to preside
طبق رسم،مسن ترین فرد به ریاست جلسه انتخاب می شود.

4. I shall be pleased to preside at your meetings.
[ترجمه ترگمان]من خوشحال خواهم شد که در جلسات شما شرکت کنم
[ترجمه گوگل]من خوشحال خواهم شد که در جلسات خود برگزار شود

5. Judge Langdale is to preside over the official enquiry into the case.
[ترجمه ترگمان]قاضی Langdale مسئول رسیدگی رسمی این پرونده است
[ترجمه گوگل]قاضی لنگدیل به ریاست قاضی رسمی پرونده است

6. The chairman will preside over an audience of architects and developers.
[ترجمه ترگمان]رئیس بر روی مخاطبان معماران و سازندگان نظارت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رئیس بر مخاطبان معماران و توسعه دهندگان هدایت خواهد کرد

7. Who would be the best person to preside at/over the public enquiry?
[ترجمه ترگمان]چه کسی بهترین فرد برای ریاست \/ بر سر تحقیقات عمومی خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی بهترین کسی خواهد بود که به سوءاستفاده عمومی بر سرپرستی برود؟

8. They asked if I would preside at the committee meeting.
[ترجمه ترگمان]آن ها از من خواستند جلسه کمیته را سرپرستی کنم
[ترجمه گوگل]آنها پرسیدند که آیا من در جلسه کمیته شرکت کنم؟

9. Would I preside at one of these meetings?
[ترجمه ترگمان]آیا من در یکی از این جلسات بودم؟
[ترجمه گوگل]آیا من در یکی از این جلسات قرار می گیرم؟

10. I was not paid to preside over disasters - however noble the cause.
[ترجمه ترگمان]من برای ریاست بر فجایع، با این همه نجیبانه، پول ندادم
[ترجمه گوگل]من به عنوان رئیس جمهور در مورد بلایا پرداخت نمی شود - با این حال نجیب علت

11. Bell was appointed to preside over an abolition which, in the event, proved impossible.
[ترجمه ترگمان]بل منصوب شد که سرپرستی یکی از ملغی شدگان را بر عهده گیرد، که در آن صورت، ثابت شد که غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]بل به سمت ریاست بازنشستگی منصوب شد که در این صورت غیرممکن بود

12. He could preside without being too much the centre of attention.
[ترجمه ترگمان]او می توانست بدون آن که مرکز توجه باشد، ریاست اداره را بر عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]او بدون اینکه بیش از حد مرکز توجه باشد، می تواند رئیس باشد

13. Convene and Preside over the Arbitration Jury.
[ترجمه ترگمان] \"convene\" و \"preside\" روی هیات منصفه
[ترجمه گوگل]جلسه هیئت داوری را به عهده بگیرد

14. Who will preside at the meeting?
[ترجمه ترگمان]چه کسی در جلسه حاضر خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی در جلسه حضور خواهد داشت؟

15. It has not been decided yet who will preside at the meeting.
[ترجمه ترگمان]هنوز مشخص نشده است که چه کسی ریاست جلسه را بر عهده خواهد داشت
[ترجمه گوگل]هنوز تصمیمی گرفته نشده است که در جلسه برگزار شود

He was chosen to preside at the meeting.

او را به ریاست جلسه برگزیدند.


You have to ask the presiding officer's permission.

باید از رئیس جلسه اجازه بگیرید.


Churchill said: "I don't intend to preside over the dissolution of the British Empire"

چرچیل گفت: «هدف من نظارت بر از هم‌پاشی امپراطوری بریتانیا نیست.»


Kamalli presided over the funeral services.

کمالی مراسم ختم را سرپرستی کرد.


Mehri presided at the organ.

مهری نواختن ارگ را به عهده داشت.


flat country presided over by high mountains

سرزمین هموار که کوه‌های بلند بر آن سایه افکنده است


پیشنهاد کاربران

اداره کردن


کلمات دیگر: