کلمه جو
صفحه اصلی

stranglehold


معنی : ضربت یاتماس خفه کننده
معانی دیگر : (کشتی گیری) گردن فشاری، گردن گیری (که خطا محسوب می شود)

انگلیسی به فارسی

ضربت یاتماس خفه کننده


خفه شدن، ضربت یاتماس خفه کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a wrestling hold that cuts off an opponent's breath and that is prohibited in the sport of wrestling.

(2) تعریف: an influence, action, or force that restricts, threatens, or suppresses freedom.

• choke hold, wrestling hold in which one grabs the opponent by the throat; restricting force, suppressing influence
to have a stranglehold on something means to have control over it and prevent it from developing.
(wrestling) illegal hold that chokes the opponent; all of the forces or actions that stifle and restrict freedom

مترادف و متضاد

ضربت یا تماس خفه کننده (اسم)
stranglehold

جملات نمونه

1. Just a few firms have a stranglehold on the market for this software.
[ترجمه همیشه] تنها چند شرکت کنترول این نرم افزار در مارکیت را دارند.
[ترجمه ترگمان]تنها معدودی از شرکت ها بازار را برای این نرم افزار آزاد کرده اند
[ترجمه گوگل]فقط چند شرکت در بازار برای این نرم افزار محاصره شده اند

2. The two major companies have been tightening their stranglehold on the beer market.
[ترجمه ترگمان]دو شرکت بزرگ خفقان خود را در بازار آبجو افزایش داده اند
[ترجمه گوگل]این دو شرکت بزرگ در بازار آبجو بدبین تر شده اند

3. The company now had a stranglehold on the market.
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال حاضر نفوذ زیادی در بازار داشت
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر در بازار غرق شد

4. Both arms were around his neck in a stranglehold.
[ترجمه ترگمان]هر دو دستش دور گردن او حلقه زده بودند
[ترجمه گوگل]هر دو سلاح در اطراف گردن بودند

5. These companies are determined to keep a stranglehold on the banana industry.
[ترجمه ترگمان]این شرکت ها مصمم به مهار صنعت موز هستند
[ترجمه گوگل]این شرکت ها مصمم هستند که در صنعت موز نگهداری کنند

6. The new tariffs have put a stranglehold on trade.
[ترجمه ترگمان]تعرفه های جدید بر تجارت فشار وارد کرده اند
[ترجمه گوگل]تعرفه های جدید، تجارت را متوقف کرده است

7. The balance of payments has become a stranglehold.
[ترجمه ترگمان]توازن پرداخت ها به یک خفقان تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]تعادل پرداخت ها به یک غفلت تبدیل شده است

8. Likewise London's stranglehold on futures and options is likely to loosen.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب رکود اقتصادی لندن در مورد آینده و گزینه های دیگر به احتمال زیاد کاهش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، لندن در آینده و واحدهای گوناگونی احتمالا از بین خواهد رفت

9. Satellite TV should at last break the stranglehold of the big national TV channels.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون ماهواره ای باید سرانجام خفقان کانال ملی تلویزیون را قطع کند
[ترجمه گوگل]تلویزیون ماهواره ای باید در نهایت خراب شدن کانال های تلویزیون ملی بزرگ را متوقف کند

10. Only once did Norwich break their stranglehold, midway through the first-half, when John Polston moved up to rattle a post.
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که اهل Norwich stranglehold را از نیمه اول شکست، در نیمه راه نیمه اول، وقتی جان Polston از جا بلند شد تا یک تیر به صدا در بیاورد
[ترجمه گوگل]نوریچ تنها یک بار ناپدید شد و در نهایت نیمه نهایی شد، زمانی که جان پلستون به پست دروغ گفت

11. We can, if we will it, break the stranglehold of the corporate king who uses our airways to control us.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم، اگر این کار را بکنیم، قدرت پادشاهی را که از راه هوایی ما برای کنترل ما استفاده می کند، بشکند
[ترجمه گوگل]ما می توانیم، اگر این کار را بکنیم، خرابکارانه از پادشاه شرکتی که از راه های هوایی ما برای کنترل ما استفاده می کند را شکست دهد

12. He is down, but his stranglehold on the retail jewellery scene means that no one should say he is out.
[ترجمه ترگمان]او پایین است، اما خفقان او بر صحنه جواهرات خرده فروشی به این معنی است که هیچ کس نباید بگوید که او بیرون است
[ترجمه گوگل]او پایین است، اما محکوم کردن او در صحنه جواهرات خرده فروشی به این معنی است که هیچ کس نباید بگوید که او خارج است

13. The New Hope will break their stranglehold.
[ترجمه ترگمان]امید جدید خفقان آن ها را از بین خواهد برد
[ترجمه گوگل]امید جدید موجب خرابکاری آنها خواهد شد

14. Little can be done to break this stranglehold until banks meet the needs of the low-paid.
[ترجمه ترگمان]برای شکستن این خفقان تا زمانی که بانک ها نیازهای کم پرداختی را برطرف کنند نمی توان این خفقان را انجام داد
[ترجمه گوگل]برای اینکه این بانکها به نیازهای کم هزینه دست یابند، می توان از انجام این کار کوچک به انجام رساند

15. All is slanted to maintaining the Establishment stranglehold on vast tracts of land for their own selfish playgrounds.
[ترجمه ترگمان]همه اینها صرفا به حفظ موازنه تجاری در زمین های وسیع برای زمین های بازی خودخواهانه خود است
[ترجمه گوگل]همه به دنبال حفظ استقرار تاسیس در مناطق وسیعی از زمین برای زمین های خودخواه خود هستند

پیشنهاد کاربران

۱. حالت خفه کردن
۲. کنترل شدید، نظارت تام، محدودیت کامل، فشار شدید

انحصار مطلق


a position of complete control that prevents something from developing

ضربه نفس گیر

خفقان


کلمات دیگر: