کلمه جو
صفحه اصلی

augury


معنی : پیش بینی، پیش اگاهی، فالگیری، پیش گویی
معانی دیگر : جفر، غیبگویی (با رمل و اسطرلاب و غیره)

انگلیسی به فارسی

پیشگویی، پیش‌بینی، پیش‌آگاهی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: auguries
(1) تعریف: the art or practice or an instance of predicting the future or obtaining hidden knowledge by interpreting omens.
مشابه: portent

- The soothsayer's augury of death and misfortune was soon fulfilled.
[ترجمه ترگمان] فال soothsayer نشانه مرگ و بدبختی به زودی تحقق یافت
[ترجمه گوگل] به زودی برآورده شد که مرگ و بدبختی عجیبی بود
- I refuse to invest my money based on the auguries of stockbrokers.
[ترجمه ترگمان] من حاضر نیستم پول خود را براساس سهام دلالان سهام سرمایه گذاری کنم
[ترجمه گوگل] من از سرمایه گذاری پول خود را بر اساس حوادث سهامداران امتناع می کنم

(2) تعریف: an omen or sign.
مشابه: harbinger, omen, sign

- They saw the black crow and believed it an augury of bad luck.
[ترجمه ترگمان] آن ها کلاغ سیاه را دیدند و آن را نشانه موفقیت بد می دانستند
[ترجمه گوگل] آنها کلاغ سیاه را دیدند و آن را باور نکردند

• sign of what will happen, omen
an augury is a sign of what will happen in the future; a literary word.

مترادف و متضاد

پیش بینی (اسم)
anticipation, forecast, foresight, prognosis, prospect, prognoses, expectancy, expectance, caution, augury, prognostication, precaution, prevision, look-ahead, prefiguration

پیش اگاهی (اسم)
augury

فالگیری (اسم)
augury, divination

پیش گویی (اسم)
prophecy, augury, divination, prediction, prognostication, oracle, omen

omen


Synonyms: auspice, boding, forerunner, foretoken, forewarning, harbinger, herald, portent, precursor, presage, prognostication, promise, prophecy, sign, token, warning


prediction


Synonyms: divination, prediction, prophecy, soothsaying


جملات نمونه

1. These sales figures are a good augury for another profitable year.
[ترجمه ترگمان]این ارقام فروش نشانه خوبی برای یک سال سود آور دیگر هستند
[ترجمه گوگل]این ارقام فروش یک سال سودآور است

2. His remarkable recovery defied all medical augury.
[ترجمه ترگمان]بهبود قابل ملاحظه او با همه augury پزشکی به مبارزه برخاست
[ترجمه گوگل]بهبود قابل ملاحظه ای او از تمام ابعاد پزشکی ناراضی بود

3. They tasted delicious, a happy augury for future meals.
[ترجمه ترگمان]آن ها طعم خوش مزه و بزرگی برای وعده های آینده را مزه مزه می کردند
[ترجمه گوگل]آنها طعم خوشمزه ای را دوست داشتند و برای غذا های آتی خوشحال بودند

4. It is an augury of the politics of fast change in the future.
[ترجمه ترگمان]این نشانه سیاست تغییر سریع در آینده است
[ترجمه گوگل]این یکی از سیاست های تغییر سریع در آینده است

5. He hoped it was an augury.
[ترجمه ترگمان]اون امیدوار بود که اون پیشگویی باشه
[ترجمه گوگل]او امیدوار بود که آن قدر پر از اشک باشد

6. It is also perhaps a favourable augury for the next chapter in the province's history.
[ترجمه ترگمان]این همچنین شاید برای فصل بعدی در تاریخ این استان نیز یک نشانه مناسب باشد
[ترجمه گوگل]این نیز شاید یک فصل مطلوب در تاریخ استان باشد

7. Augury . Learn if an intended action will be good or bad.
[ترجمه ترگمان]augury اگر یک اقدام در نظر گرفته شده خوب یا بد باشد، یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]آگوست بدانید که آیا اقدامات مورد نظر خوب یا بد است

8. Still others believe it is a superstitious book augury.
[ترجمه ترگمان]اما باز هم دیگران اعتقاد دارند که این نشانه superstitious است
[ترجمه گوگل]با این حال دیگران معتقدند که یک کتاب خرافاتی است

9. Augury is the important part of Chinese traditional culture.
[ترجمه ترگمان]augury بخش مهمی از فرهنگ سنتی چین است
[ترجمه گوگل]آگووری بخش مهمی از فرهنگ سنتی چینی است

10. This is not a happy augury for the interval between these elections and the next.
[ترجمه ترگمان]این برای فاصله بین این انتخابات و انتخابات بعدی برای فاصله بین این انتخابات، یک علامت شوم نیست
[ترجمه گوگل]این فاصله ای بین این انتخابات و انتخابات بعدی خوشایند نیست

11. The maritime passage was a good augury for the aerial passage.
[ترجمه ترگمان]مسیر دریایی دریایی نشانه خوبی برای عبور هوایی بود
[ترجمه گوگل]پاساژ دریایی برای عبور هوا بسیار مناسب بود

12. At last, the augury came ture unexpectedly.
[ترجمه ترگمان]بالاخره پیشگویی به طور غیر منتظره پیش اومد
[ترجمه گوگل]در نهایت، آفتاب به طور غیر منتظره آمد

13. So the augury ballad became a social culture phenomenon which had extensive influence.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، سرود augury تبدیل به یک پدیده فرهنگی اجتماعی شد که نفوذ گسترده ای داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین، روایت فصاحت به پدیده فرهنگ اجتماعی تبدیل شد که تأثیر گسترده داشت

14. The emperor blindly worshipped divination by augury and mystical intepretation of Confucianist texts.
[ترجمه ترگمان]امپراطور کورکورانه با پیشگویی و رمز عرفانی پیام های عرفانی به او الهام بخشیده بود
[ترجمه گوگل]امپراتور کورکورانه تقدیر را به وسیله تفسیر صوفیانه و عرفانی متون کنفوسیوسی پرستش کرد

do you believe in augury?

آیا به فالگیری اعتقاد داری؟



کلمات دیگر: