کلمه جو
صفحه اصلی

intergroup


(وابسته به دو یا چند گروه نژادی یا مذهبی و غیره) میان گروه، میان گروهی

انگلیسی به فارسی

(وابسته به دو یا چند گروه نژادی یا مذهبی و غیره) میان گروه، میان گروهی


گروه بین المللی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: between, among, or involving different social, ethnic, religious, or other groups.

- intergroup rivalry
[ترجمه ترگمان] رقابت intergroup
[ترجمه گوگل] رقابت میان گروهی

• between groups, involving two or more groups

جملات نمونه

1. Ironically, this intergroup rage was predicted by the rapper Ice Cube in an album released on Halloween 199
[ترجمه ترگمان]در صورتی که این خواننده رپ در آلبوم خود در سال ۱۹۹ برنده شود، این خشم intergroup توسط این خواننده رپ پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]به طرز جادویی، این خشم گروه بندی شده توسط یوتیوب کریسمس رپ در آلبوم منتشر شده در هالووین 199 پیش بینی شده بود

2. The first systematic study of intergroup competition was made about twenty years ago by Sherif and colleagues in the United States.
[ترجمه ترگمان]اولین مطالعه نظام مند این رقابت در حدود بیست سال پیش توسط شریف و همکاران در آمریکا انجام شد
[ترجمه گوگل]اولین مطالعه سیستماتیک رقابت بین گروهی حدود بیست سال پیش توسط شریف و همکارانش در ایالات متحده صورت گرفت

3. Ethnic identity and intergroup contact are mostly studied from the perspective of social psychology.
[ترجمه ترگمان]هویت قومی و ارتباط intergroup اغلب از دیدگاه روانشناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]هویت قومی و ارتباط میان گروهی بیشتر از منظر روانشناسی اجتماعی بررسی می شود

4. Intergroup Communication and Interaction has an active influence on teaching that happens in the classroom between teachers and students or among the students.
[ترجمه ترگمان]ارتباط متقابل و تعامل تاثیر فعالی روی آموزش دارد که در کلاس درس بین معلمان و دانش آموزان و یا بین دانشجویان رخ می دهد
[ترجمه گوگل]ارتباطات و تعامل گروهی تأثیر فعالانه بر تدریس دارد که در کلاس درس بین معلمان و دانش آموزان و یا بین دانش آموزان اتفاق می افتد

5. There were no significant intergroup differences in lymphocyte and platelet counts at all time points observed.
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوت معنی داری بین lymphocyte و شمارش پلاکت در تمام نقاط مشاهده شده وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در تمام نقاط مشاهده شده، اختلاف بین گروهی قابل توجهی در تعداد لنفوسیت و پلاکت وجود نداشت

6. The ability of cultural evolution to maintain intergroup diversity is what allows for the study of cultural phylogenetics.
[ترجمه ترگمان]توانایی تکامل فرهنگی برای حفظ تنوع زیستی چیزی است که امکان مطالعه فیلوژنتیک فرهنگی را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]توانایی تکامل فرهنگی برای حفظ تنوع بین گروهی، چیزی است که اجازه مطالعه فلیوگنات های فرهنگی را می دهد

7. Mortality rates from intergroup violence among chimpanzees, the Harvard University anthropologist Richard Wrangham reports, are roughly comparable to rates observed among human hunter-gatherers.
[ترجمه ترگمان]Richard Wrangham، انسان شناس دانشگاه هاروارد، گزارش می دهد که میزان مرگ و میر ناشی از خشونت intergroup در بین شامپانزه ها، تقریبا قابل مقایسه با نرخ های مشاهده شده در میان شکارچیان انسان است
[ترجمه گوگل]گزارش های ریچارد وارانگهام، انسان شناس دانشگاه دانشگاه هاروارد، به میزان قابل ملاحظه ای نسبت به میزان مشاهده شده در میان شکارچیان بشری، قابل مقایسه با میزان مرگ و میر ناشی از خشونت میان گروهی در میان شامپانزه ها است

8. Drawing on embedded intergroup relations theory and social identity theory, I propose a multilevel model of external team networking.
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه روابط intergroup و نظریه هویت اجتماعی، من یک مدل چند سطحی از شبکه های داخلی تیم را پیشنهاد می کنم
[ترجمه گوگل]تئوری روابط بین گروهی تعبیه شده و نظریه هویت اجتماعی، من یک مدل چندسطحی از شبکه های تیم خارجی ارائه می دهم

9. The intergroup differences of myocardial actin content and the scores of electron and light microscopy were them same of that of myocardial apoptosis index detected with serum enzymology.
[ترجمه ترگمان]تفاوت intergroup در محتوای اکتین عضلات قلب و تعداد زیادی از میکروسکوپ الکترونی و الکترونی آن ها را در رابطه با شاخص apoptosis myocardial که با سرم enzymology شناسایی شدند، نشان دادند
[ترجمه گوگل]اختلاف بین گروهی از محتوای آکتین قلب و نمره های میکروسکوپ الکترونی و نور آنها از شاخص آپوپتوز میوکارد تشخیص داده شده با آنزیمولوژی سرم بود

10. RESULTS: There was no intergroup difference in any measure of efficacy or toxicity.
[ترجمه ترگمان]نتایج: هیچ تفاوت معنی داری در سنجش میزان اثربخشی و سمیت وجود نداشت
[ترجمه گوگل]نتایج: در هر اندازه گیری اثر بخشی یا سمیت، اختلاف بین گروهی وجود نداشت

11. The other side of the coin has also persisted in the form of factionalism and intergroup conflict.
[ترجمه ترگمان]طرف دیگر سکه نیز به شکل نفاق و درگیری intergroup باقی مانده است
[ترجمه گوگل]طرف دیگر سکه همچنان در قالب تقسیم بندی و درگیری بین گروهی ادامه داشته است

12. But what of the impact of overt bigotry and intergroup conflict on individual students?
[ترجمه ترگمان]اما تاثیر تعصب آشکار و مناقشه intergroup بر دانشجویان فردی چیست؟
[ترجمه گوگل]اما از تاثیر تعصب و تعصب آشکار در مورد دانشجویان فردی چه خبر؟

13. Changes are limited to internal sub-units, focusing on improving leadership styles, building teamwork, and resolving intergroup conflict.
[ترجمه ترگمان]تغییرات محدود به واحدهای داخلی، تمرکز بر بهبود سبک های رهبری، کار گروهی، و حل و فصل اختلافات intergroup می باشند
[ترجمه گوگل]تغییرات محدود به بخش های داخلی داخلی است، تمرکز بر بهبود سبک های رهبری، ایجاد کار گروهی و حل منازعات بین گروهی

14. The multicultural organization is marked by an absence of prejudice and discrimination and by low levels of intergroup conflict.
[ترجمه ترگمان]سازمان چند فرهنگی با نبود تعصب و تبعیض و با سطوح پایین درگیری intergroup مشخص شده است
[ترجمه گوگل]سازمان چند فرهنگی با فقدان تعصب و تبعیض و سطح بالایی از درگیری های گروهی مشخص شده است

15. Also, individuals who are dependent on their groups and feel solidarity with them tend to see encounters in intergroup terms and tend to emphasize linguistic markers of their groups.
[ترجمه ترگمان]همچنین، افرادی که وابسته به گروه خود هستند و احساس همبستگی با آن ها دارند تمایل دارند با عبارات intergroup مواجه شوند و تمایل به تاکید بر مارکرهای زبانی گروهه ای آن ها داشته باشند
[ترجمه گوگل]همچنین افرادی که به گروه های خود وابسته اند و احساس همبستگی با آنها دارند، تماشاگران را در شرایط گروه بندی قرار می دهند و تماشاگران زبان شناختی گروه های خود را برجسته می کنند

پیشنهاد کاربران

بین گروهی
بین تیمی


کلمات دیگر: