کلمه جو
صفحه اصلی

lists


(قرون وسطی) نرده ی چوبی بلند دور محوطه ی مسابقه یا رزم سلحشوران، محوطه ی هماوری رزمی، زمین مسابقه ی سلحشوران، (مجازی) رزمگاه، محل رقابت شدید، برخوردگاه

انگلیسی به فارسی

(قرون وسطی) نردهی چوبی بلند دور محوطهی مسابقه یا رزم سلحشوران، محوطهی هماوری رزمی، زمین مسابقهی سلحشوران


(مجازی) رزمگاه، محل رقابت شدید، برخوردگاه


لیست ها، فهرست، سیاهه، جدول، شیار، صورت، ریز، سجاف، نرده، کجی، فرد، کنار، میدان نبرد، فهرست کردن، در فهرست وارد کردن، در لیست ثبت کردن، شیار کردن، اماده کردن، کج کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: enter the lists
(1) تعریف: (used with a sing. or pl. verb) an enclosed arena in which a tournament is held.
مشابه: arena

(2) تعریف: the fence enclosing this arena.

(3) تعریف: any realm of combat, competition, or controversy.

• arena (for knights' tournaments, contests, battles, etc.)

جملات نمونه

1. nominal lists of priests
فهرست نام کشیشان

2. these two lists do not tally
این دو فهرست با هم نمی خوانند.

3. enter the lists
وارد مسابقه (یا رقابت یا رزم) شدن

4. The teacher made us slog through long lists of vocabulary.
[ترجمه ترگمان]معلم ما را در لیست بلند واژگان قرار داد
[ترجمه گوگل]معلم ما را از طریق لیست های طولانی از واژگان ساخته است

5. The book is expected to dominate the best-seller lists.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این کتاب بر فهرست کتاب های پرفروش تسلط یابد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که این کتاب به لیست فروشندگان برتر برسد

6. Surgical waiting lists were reduced by the simple expedient of striking off all patients awaiting varicose vein operations.
[ترجمه ترگمان]لیست های انتظار جراحی به روش ساده هجوم به تمام بیمارانی که انتظار عملیات های رگ را دارند، کاهش یافت
[ترجمه گوگل]لیست های جراحی توسط روش ساده ای که همه بیماران منتظر عملیات وریدی واریسی را کاهش داده اند، کاهش می یابد

7. A dictionary lists the words, a grammar states the rules.
[ترجمه ترگمان]یک فرهنگ لغت از کلمات استفاده می کند، یک دستور زبان قواعد را بیان می کند
[ترجمه گوگل]یک فرهنگ لغت کلمات را فهرست می کند، دستور زبان دستورالعمل ها را می نویسد

8. The school's roll of honour lists everyone killed in the war.
[ترجمه ترگمان]فهرست این مدرسه نشان می دهد که هر کسی در جنگ کشته می شود
[ترجمه گوگل]رکورد افتخار مدرسه، فهرست افرادی است که در جنگ کشته شدند

9. Our catalogue lists all our books that are available for general distribution.
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ ما همه کتاب های ما را لیست می کند که برای توزیع عمومی در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]کاتالوگ ما تمام کتابهای ما را برای توزیع عمومی در دسترس قرار می دهد

10. The syllabus lists the knowledge and competences required at this level.
[ترجمه ترگمان]برنامه درسی دانش و قابلیت های مورد نیاز در این سطح را لیست می کند
[ترجمه گوگل]برنامه درسی دانش و مهارت های مورد نیاز در این سطح را لیست می کند

11. He regarded lists of rules, regulations and procedures as dustbin fodder .
[ترجمه ترگمان]او فهرستی از قوانین، مقررات و روال های کاری را به عنوان علوفه سطل زباله در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]او لیست مقررات، مقررات و رویه ها را به عنوان خوراک مخزن مورد توجه قرار داد

12. Making lists can create order and control.
[ترجمه ترگمان]تهیه لیست ها می تواند نظم و ترتیب را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]ساخت لیست ها می توانند نظم و کنترل ایجاد کنند

13. They have tallied the two lists.
[ترجمه ترگمان]آن ها این دو لیست را مورد بررسی قرار داده اند
[ترجمه گوگل]آنها دو لیست را جمع کرده اند

14. The inventory lists many rare items.
[ترجمه ترگمان]فهرست موجودی کالاهای کمیاب را فهرست می کند
[ترجمه گوگل]موجودی موارد بسیاری از موارد نادر را لیست می کند

15. The government has promised to cut hospital waiting lists.
[ترجمه ترگمان]دولت وعده داده است که لیست انتظار بیمارستان را قطع کند
[ترجمه گوگل]دولت وعده داده است که لیست های انتظار بیمارستان را کاهش دهد

اصطلاحات

enter the lists

وارد مسابقه (یا رقابت یا رزم) شدن


پیشنهاد کاربران

فهرست ها، لیست ها


کلمات دیگر: