کلمه جو
صفحه اصلی

sentiment


معنی : تمایل، عاطفه، نیت، احساس، ضعف ناشی از احساسات
معانی دیگر : گرایش، (معمولا جمع) عواطف، احساسات، نظر، عقیده، باور، (مثلا هنگام نوشیدن به سلامتی کسی) جمله ی درودآمیز، تعارف، درود، حساسیت، سوهش پذیری، (هنر و ادبیات) بیان احساسات، سوهش نمایی، شورنمایی، (هنر و ادبیات) بیان احساسات به طور افراط آمیز و زننده، پرسوهش نمایی، مقصود، احساساتی

انگلیسی به فارسی

احساس، عاطفه، تمایل، نیت، مقصود، ضعف ناشی ازاحساسات، احساساتی


احساسات، احساس، تمایل، عاطفه، نیت، ضعف ناشی از احساسات


انگلیسی به انگلیسی

• feeling, emotion; attitude, opinion; tender emotion
a sentiment is an attitude, feeling, or opinion.
sentiment is an emotion such as tenderness, romance, or sadness, which influences a person's behaviour.

مترادف و متضاد

emotion, belief


تمایل (اسم)
hang, addiction, inclination, appetence, appetency, disposition, liking, tendency, sentiment, trend, would, leaning, turn, anxiety, nisus, gust, gravitation, roll, streak, tilt, inclining, recumbency, fantasy, preoccupation, tenor, declination, yen, proclivity

عاطفه (اسم)
affection, sentiment, sympathy

نیت (اسم)
resolution, effect, will, sentiment, purpose, intent, animus, idea, tenor

احساس (اسم)
sense, impression, sentiment, apperception, perception, feeling, sensation, gusto, percipience, sensing

ضعف ناشی از احساسات (اسم)
sentiment

Synonyms: affect, affectivity, attitude, bias, conception, conviction, disposition, emotionalism, eye, feeling, hearts and flowers, idea, inclination, inclining, judgment, leaning, mind, opinion, overemotionalism, partiality, passion, penchant, persuasion, position, posture, predilection, propensity, romanticism, sensibility, sentimentality, slant, softheartedness, tendency, tender feeling, tenderness, thought, view, way of thinking


جملات نمونه

1. the sentiment of romantic love
احساس محبت عاشقانه

2. a rising sentiment for reducing the taxes
گرایش فزاینده برای کاهش مالیات ها

3. a birthday card usually has a sentiment like "happy birthday" on it
کارت زادروز معمولا حاوی چنین درودی است: "تولدت مبارک "

4. There's no room for sentiment in business.
[ترجمه ترگمان]هیچ جایی برای احساسات در کار نیست
[ترجمه گوگل]هیچ جایی برای احساسات در کسب و کار وجود ندارد

5. love is not only a sentiment but also an art.
[ترجمه ترگمان]عشق نه تنها یک احساس بلکه یک هنر نیز هست
[ترجمه گوگل]عشق نه تنها احساس، بلکه یک هنر است

6. This is a sentiment I wholeheartedly agree with.
[ترجمه ترگمان]این احساسی است که من با تمام وجودم با آن موافق هستم
[ترجمه گوگل]این یک احساس است که من با تمام وجود با آن موافقم

7. Nationalist sentiment has increased in the area since the bombing.
[ترجمه ترگمان]از زمان بمب گذاری، احساسات ملی گرایانه در این منطقه افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]از زمان بمباران، احساسات ملی گرایانه در منطقه افزایش یافته است

8. Public sentiment is against any change to the law.
[ترجمه ترگمان]احساسات عمومی مخالف هر گونه تغییر در قانون است
[ترجمه گوگل]احساسات عمومی علیه هر تغییری در قانون است

9. Love is not only a sentiment but also an art.
[ترجمه ترگمان]عشق نه تنها یک احساس بلکه یک هنر نیز هست
[ترجمه گوگل]عشق نه تنها احساس، بلکه یک هنر است

10. There is no room for sentiment in business.
[ترجمه ترگمان]در کسب وکار هیچ جایی برای احساسات وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ جایی برای احساسات در کسب و کار وجود ندارد

11. The film is flawed by slightly treacly sentiment.
[ترجمه ترگمان]این فیلم با کمی احساسات متناقض معیوب است
[ترجمه گوگل]این فیلم با احساسات پراکنده کمی ناسازگار است

12. They were busy canvassing and drumming up sentiment against the new government.
[ترجمه ترگمان]آن ها مشغول مبارزه و مبارزه با احساسات علیه دولت جدید بودند
[ترجمه گوگل]آنها مشغول فریب دادن و تحریک احساسات علیه دولت جدید بودند

13. The Foreign Secretary echoed this sentiment.
[ترجمه ترگمان]وزیر امور خارجه این احساسات را منعکس کرد
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه این احساسات را تکرار کرد

14. I heartily subscribe to that sentiment.
[ترجمه ترگمان]از صمیم قلب این احساس را دارم
[ترجمه گوگل]من به شدت به این احساسات مشترک هستم

15. There was no fatherly affection, no display of sentiment.
[ترجمه ترگمان]هیچ محبت پدرانه یا ابراز احساسات در کار نبود
[ترجمه گوگل]احساسات پدرانه ای وجود نداشت

a rising sentiment for reducing the taxes

گرایش فزاینده برای کاهش مالیاتها


strong antislavery sentiments

تمایلات ضدبردگی قوی


the sentiment of romantic love

احساس محبت عاشقانه


Sentiments can't replace thought.

عواطف نمی‌توانند جای اندیشه را بگیرند.


I share your sentiments.

من هم همین نظریات را دارم.


a birthday card usually has a sentiment like "Happy Birthday" on it

کارت زادروز معمولاً حاوی چنین درودی است: "تولدت مبارک"


پیشنهاد کاربران

در حقوق می توان به عنصر معنوی تعبیر نمود

ضعف ناشی از احساسات

میل، تمایل

حس و حال

انتظارات، احساسات


کلمات دیگر: