کلمه جو
صفحه اصلی

starred


معنی : ستاره نشان
معانی دیگر : (ستاره بینی) دارای طالع یا اختر بخصوص، ستاره آذین، مزین به ستاره، بد طالع

انگلیسی به فارسی

ستاره نشان، ستاره آذین، مزین به ستاره


(ستاره بینی) دارای طالع یا اختر بخصوص


ستاره دار، ستاره نشان


انگلیسی به انگلیسی

• full of stars; set or studded with stars, covered with starlike shapes; presented as a movie star; decorated with a star (military)

مترادف و متضاد

ستاره نشان (صفت)
marked with a star, marked with an asterisk, starred

جملات نمونه

1. she starred in our two other films
در دو فیلم دیگر نیز نقش اصلی را بازی کرد.

2. She has starred in this new film.
[ترجمه ترگمان]او در این فیلم جدید بازی کرده است
[ترجمه گوگل]او در این فیلم جدید ستاره دار شده است

3. He was starred in this film.
[ترجمه سید] او در این فیلم ستاره شد.
[ترجمه ترگمان]او در این فیلم بازی کرد
[ترجمه گوگل]او در این فیلم ستاره دار شد

4. Poitier starred in the classic film 'In the Heat of the Night'.
[ترجمه ترگمان]Poitier در فیلم کلاسیک در گرما شب بازی کرد
[ترجمه گوگل]Poitier در فیلم کلاسیک 'در گرمای شب' ستاره دار شد

5. The films in which Hoffmann starred have been well received.
[ترجمه ترگمان]فیلم هایی که در آن Hoffmann starred به خوبی مورد استقبال قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]فیلم هایی که Hoffmann ستاره دار آنها را دریافت کرده اند

6. Eastwood starred in 'The Good, the Bad, and the Ugly'.
[ترجمه ترگمان]Eastwood در فیلم خوب، بد و زشت بازی کرد
[ترجمه گوگل]ایستوود در 'خوب، بد و زشت' ستاره دار شد

7. She had starred in several very indifferent movies.
[ترجمه ترگمان]او در چند فیلم بسیار بی تفاوت، ستاره ای به چشم دیده بود
[ترجمه گوگل]او در فیلم های بسیار بی نظیر ستاره دار شده است

8. Ingrid Bergman starred with Humphrey Bogart in the film 'Casablanca'.
[ترجمه ترگمان]اینگرید برگمن در نقش هامفری بوگارت در فیلم کازابلانکا بازی کرد
[ترجمه گوگل]اینگرید برگمن با 'هافری بوگارت' در فیلم 'کازابلانکا' بازی کرد

9. She has starred with many leading actors.
[ترجمه ترگمان]او با بسیاری از بازیگران برجسته بازی کرده است
[ترجمه گوگل]او با بسیاری از بازیگران برجسته ستاره دار شده است

10. Which actress starred in the film 'Cleopatra'?
[ترجمه ترگمان]کدام بازیگر در فیلم Cleopatra بازی کرده است؟
[ترجمه گوگل]کدام بازیگر در فیلم 'کلئوپاترا' بازی کرد؟

11. He starred the yacht racing for his country.
[ترجمه ترگمان]او قایق تفریحی کشورش را بازی کرد
[ترجمه گوگل]او مسابقه قایق بادبانی را برای کشورش ستاره کرد

12. She starred in one of Welles's most enigmatic films.
[ترجمه ترگمان]او در یکی از most فیلم های ولس بازی کرد
[ترجمه گوگل]او در یکی از فیلمهای مبهم ولز قرار گرفته است

13. In his last film he starred as a cowboy.
[ترجمه ترگمان]او در آخرین فیلم خود به عنوان یک گاوچران بازی کرد
[ترجمه گوگل]در آخرین فیلم او به عنوان یک گاوچران ستاره دار شد

14. Ben Kingsley starred in the film 'Gandhi'.
[ترجمه ترگمان]Ben Kingsley در فیلم \"گاندی\" بازی کرده است
[ترجمه گوگل]بن کینگزلی در فیلم �گاندی� بازی کرد

15. His stone didn't throw at me but starred the glass behind me.
[ترجمه ترگمان]سنگ به سمت من پرتاب نشده بود، اما در پشت سرم لیوان پر ستاره بود
[ترجمه گوگل]سنگ او به من نگفت اما شیشه ای را پشت سر گذاشتم

ill-starred

بد اختر، بد طالع


پیشنهاد کاربران

ستاره بودن

درخشیدن ( دریک فیلم )


کلمات دیگر: