کلمه جو
صفحه اصلی

prance


معنی : با تکبر راه رفتن، جفتک زدن، خرامیدن، سوار اسب چموش شدن، روی دو پا بلند شدن
معانی دیگر : چمیدن، لبخیدن، گرازیدن، مچیدن، چامیدان، جولان دادن، (اسب - به ویژه هنگام راه رفتن) روی دوپا بلند شدن، لک رفتن، سوار اسب خرامنده شدن، (اسب را) به خرامش در آوردن، شاد و جست و خیز کنان راه رفتن، خرامش، گام برداری خود نمایانه، خرامش از روی تکبر، در موراسب روی دو پا بلندشدن

انگلیسی به فارسی

خرامش از روی تکبر، جفتک زدن، با تکبر راه رفتن،(در موراسب) روی دو پا بلندشدن، سوار اسب چموش شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: prances, prancing, pranced
(1) تعریف: to move forward by raising the front legs and springing with the hind legs, as a horse does.

(2) تعریف: to ride a horse that is moving in this way.

(3) تعریف: to move or walk about in a lively, happy manner; strut.
مشابه: bounce, caper, strut, trip
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to make (a horse) prance.
اسم ( noun )
مشتقات: prancingly (adv.), prancer (n.)
• : تعریف: the act or an instance of prancing.
مشابه: trip

• dance, caper; jump, skip; gallop, trot; proud strut, arrogant gait
dance, caper; jump, leap, spring; behave arrogantly, behave boastfully
if someone prances around, they walk with exaggerated movements.
when a horse prances, it moves with quick, high steps.

مترادف و متضاد

با تکبر راه رفتن (فعل)
brag, swagger, prance

جفتک زدن (فعل)
prance, capriole, tittup

خرامیدن (فعل)
stalk, prance, peacock, strut, walk elegantly, walk gracefully, walk smoothly

سوار اسب چموش شدن (فعل)
prance

روی دو پا بلند شدن (فعل)
prance

cavort; show off


Synonyms: bound, caper, dance, flounce, foot it, frisk, gambol, hoof it, jump, leap, mince, parade, romp, sashay, skip, spring, stalk, step, strut, swagger, sweep, tread


جملات نمونه

1. We used to prance around our bedroom pretending to be pop stars.
[ترجمه سها] ما اطراف اتاق خوابمان با ناز راه می رفتیم و وانمود می کردیم که پاپ استار هستیم.
[ترجمه ترگمان]ما عادت داشتیم که توی اتاق خوابمون پرواز کنیم و وانمود کنیم که ستاره های پاپ هستیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد اتاق خوابمان تظاهر به ستاره پاپ کردیم

2. The Tans immediately began to prance around him, laughing and howling.
[ترجمه ترگمان]The بلافاصله شروع به پریدن در اطراف او کردند، خندیدن و زوزه کشیدن
[ترجمه گوگل]Tans بلافاصله شروع به پران اطراف او، خنده و زدن

3. They prance about with their eyes closed, speaking in tongues.
[ترجمه ترگمان]آن ها با چشمانشان بسته می شوند و به زبان حرف می زنند
[ترجمه گوگل]آنها با چشمانشان بسته می شوند، صحبت می کنند در زبان

4. A real man didn't prance around and yap at the mouth and preen for the camera.
[ترجمه ترگمان]یک مرد واقعی بالا و پایین می پرد و به سمت دوربین حرکت می کند و به دوربین نگاه می کند
[ترجمه گوگل]یک مرد واقعی در اطراف بیرون زد و یپ را در دهان گذاشت و برای دوربین قصد داشت

5. Whether may or not to use prance the message TT browser browse QQ space?
[ترجمه ترگمان]این که آیا استفاده از این پیغام در مرورگر پیغام TT در فضای QQ استفاده می شود یا نه؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یا نمی توانید از prance پیام استفاده کنید مرورگر TT مرور QQ فضا؟

6. Then the figure flung its hands away from its face and began to prance wildly, waving its fists above its spiky hair.
[ترجمه ترگمان]سپس پیکر خود را از روی صورتش کنار زد و وحشیانه به حرکت در آمد و مشت ها را بالای موهای spiky تکان داد
[ترجمه گوگل]سپس این رقم دست خود را از چهره اش برداشت و شروع به پرورش شدید کرد، مشت زدن مشت خود را از بالای موهای زرق و برق خود

7. The men came into the courtyard and he began to prance, just out of their reach.
[ترجمه ترگمان]مردها وارد حیاط شدند و او شروع به پریدن کرد و از دسترس آن ها خارج شد
[ترجمه گوگل]مردان به داخل حیاط آمدند و شروع به پرانتز کردند، فقط از دسترس آنها نبود

8. Which is not a line you'd read as Rebecca Wells's characters prance across the bayou.
[ترجمه ترگمان]کدام یک از آن خطی نیست که آن طور که حروف ربکا ولز در کنار هم قرار گرفته بودند، خوانده باشید
[ترجمه گوگل]کدام یک از خط هایی نیست که شما به عنوان شخصیت های ربکا ولز در سراسر bayou خوانده اید

9. If we had every klutz jump into the orchestra pit, or prance on the opera stage, or slop paint with Picasso, we would have some great parties but no art.
[ترجمه ترگمان]اگر همه klutz به داخل the می پریدند، یا بر روی صحنه اپرا می پریدند، یا نقاشی های رنگی با پیکاسو انجام می دادیم، برخی مهمانی های بزرگ داشتیم، اما هیچ هنری نداشتیم
[ترجمه گوگل]اگر ما هرکدام از کلوتزها را به گودال ارکستر پرت کردیم، یا در صحنه اپرا کار می کردیم یا با Picasso رنگ می زدیم، ما احزاب زیادی خواهیم داشت، اما هیچ هنری نداریم

10. But when I'm thinking about war, I don't want to prance around the Maypole.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی به جنگ فکر می کنم، نمی خواهم در اطراف خانه پرسه بزنم
[ترجمه گوگل]اما وقتی که من در مورد جنگ صحبت میکنم، نمیخواهم در اطراف Maypole حرکت کنم

11. So the horse, rather shabby, stood in an arrested prance in the boy's bedroom.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، اسب، نسبتا کهنه، در اتاق خواب بچه به حرکت در آمد
[ترجمه گوگل]بنابراین اسب، و نه ترسناک، در یک اتاق دستگیره در اتاق خواب پسر ایستاد

Rich ladies were prancing in the hotel lobby.

خانم‌های پول‌دار در سرسرای هتل می‌خرامیدند.


پیشنهاد کاربران

خرامیدن اسب روی دو پا، یورتمه رفتن اسب
مثال:
. Horses prance trough a silver storm
اسبها از میان یک طوفان نقره ای ( اشاره به برف و بوران ) یورتمه میروند.

شاد و جست و خیز کنان راه رفتن
جولان

I believe in you Prance lion
Give us a little bit of faith
من بهت ایمان دارم سلطان
بزن یه ذره ایمانمون بره بالا


کلمات دیگر: