کلمه جو
صفحه اصلی

whitehead


رجوع شود به: milium، آلفرد وایت هد (فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی)

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: milium


آلفرد وایت هد (فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی)


وایتههد


انگلیسی به انگلیسی

• family name; alfred north whitehead (1861-1947), british mathematician who wrote "principia mathematica" with bertrand russell
milium, small white lump in the skin resulting from a clogged gland (pathology)
pimple with a head full of pus (slang)

جملات نمونه

1. Whitehead and Hayek would agree that only the last item deserves your attention.
[ترجمه ترگمان]وایت هد و Hayek موافق هستند که تنها آخرین مورد سزاوار توجه شما است
[ترجمه گوگل]وایتهد و هائیک موافق اند که تنها آخرین مورد مورد توجه شماست

2. Bowman glanced back only once at Whitehead, as he fought his way out of the cubicle.
[ترجمه ترگمان]وقتی که از اتاقک خارج شد، بومن تنها یک بار به back نگاه کرد
[ترجمه گوگل]بومن تنها در یک وایتهد نگاه کرد، همانطور که او راه خود را از اتاق خارج کرد

3. David Whitehead of the University of Sheffield received a special mention and a prize of £100.
[ترجمه ترگمان]دیوید وایت هد از دانشگاه شفیلد یک اشاره ویژه و یک جایزه ۱۰۰ پوندی را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]دیوید وایتهه از دانشگاه شفیلد یک یادداشت خاص و یک جایزه از 100 پوند دریافت کرد

4. Whitehead Mann's dynamic and determined style and no-nonsense approach have appealed to the most sophisticated users of search.
[ترجمه ترگمان]رفتار پویای and و سبک determined مان، از بسیاری از کاربران پیشرفته جست و جو کرده است
[ترجمه گوگل]سبک پویا و متعهد وایتهد من، و شیوه ای بی معنی، به کاربران پیچیده ای از جستجو احترام می گذارند

5. Whitehead appears as a smarmy stand-up comic without the charisma or patter to carry off his narrative duties.
[ترجمه ترگمان]وایت هد به عنوان یک شخصیت برجسته ظاهر می شود، بدون the و patter برای اجرای وظایف روایت خود
[ترجمه گوگل]وایتهد به عنوان یک کمیک ایستادن وحشتناک ظاهر می شود بدون اینکه به کارریما و یا برای انجام وظایف روایت خود ناسازگار باشد

6. The classification of gastritis was according to the Whitehead system modified to include the newly described entities of lymphocytic and chemical gastritis.
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی of با توجه به سیستم وایت هد که برای دربرگرفتن نهاده ای جدید of و gastritis شیمیایی تغییر یافت، انجام شد
[ترجمه گوگل]طبقه بندی گاستریت با توجه به سیستم Whitehead اصلاح شده بود که شامل مواردی که اخیرا در مورد گاستریت لنفوسیتی و شیمیایی شرح داده شده بود

7. Whitehead, the geophysicist, was the first scheduled for awakening, then Kaminski, then Hunter.
[ترجمه ترگمان]Whitehead، متخصص geophysicist، اولین کسی بود که قرار بود بیدار شود، بعد Kaminski و بعد شکارچی
[ترجمه گوگل]وایتهد، متخصص ژئوفیزیک، برای بیداری برای اولین بار برنامه ریزی کرد، سپس Kaminski، سپس هانتر

8. David Whitehead, director of International 35s, a tennis circuit for ex-Grand Slam and Wimbledon players, organizes tailor-made tournaments.
[ترجمه ترگمان]دیوید وایت هد، کارگردان ۳۵ s بین المللی، یک مدار تنیس برای بازیکنان ویمبلدون و ویمبلدون، برگزاری تورنمنت های سفارشی را سازماندهی می کند
[ترجمه گوگل]دیوید وایتهه، مدیر بین المللی 35s، یک تنیس برای بازیکنان سابق بزرگ اسلم و ویمبلدون، مسابقات خیاطی را سازماندهی می کند

9. The Barnsley keeper, Paul Whitehead had much better luck at his end.
[ترجمه ترگمان]The، پل Whitehead در نهایت شانس موفقیت بیشتری داشت
[ترجمه گوگل]دروازه بان بارلی، پل وایتهد در پایان بازی بسیار موفق بود

10. Whitehead Club welcome all organizations, companies, schools and institutions to hold any activities.
[ترجمه ترگمان]وایت هد هال از همه سازمان ها، شرکت ها، مدارس و موسسات استقبال می کند تا هر گونه فعالیت را برگزار کند
[ترجمه گوگل]باشگاه وایتههد تمامی سازمان ها، شرکت ها، مدارس و موسسات را به انجام هر گونه فعالیت می دهد

11. B ack at the shop, Idid whitehead never had the nerve todo.
[ترجمه ترگمان]ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]B در فروشگاه خریداری شد، Idid whitehead هرگز هیچ عصبی نداشت

12. His superior was Brigadier General Ennis Whitehead, deputy commander of the Fifth Air Force and just as irascible as Pappy.
[ترجمه ترگمان]مافوق او سرتیپ General وایت هد، معاون فرمانده نیروی هوایی پنجم و به همان اندازه irascible بود
[ترجمه گوگل]سرپرست او ارتش بریتانیا انیس وایتهه، معاون فرمانده نیروی هوایی پنجم بود و به همان اندازه نیروی هوایی Pappy

13. All reality is process as Whitehead was moved to observe by his study of 20th century physics and as Heraclitus remarked long ago Nietzsche's beings are be comings as Richardson says and so are ours.
[ترجمه ترگمان]تمام واقعیت فرآیندی است که Whitehead در مطالعه فیزیک قرن بیستم به آن عادت کرده بود و همان طور که Heraclitus اظهار داشت که موجودات نیچه به همان اندازه که ریچاردسون می گوید، تحت نظر هستند و ما هم همین طور
[ترجمه گوگل]همه واقعیت فرایندی است که وایتههد با مطالعه ی خود از فیزیک قرن بیست و یکم مشاهده شد و هاراکلیتون معتقد بود که موجودات نیچه مدتهاست که ریچاردسون می گوید و همینطور ماست

14. It requires a very unusual mind, Whitehead said, to undertake the analysis of a fact.
[ترجمه ترگمان]وایت هد گفت که این کار به یک ذهن خیلی غیر عادی نیاز دارد تا تحلیل یک حقیقت را به عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]وایتهید گفت، این نیاز به یک ذهن غیر معمولی دارد تا تحلیل واقعیت را انجام دهد

پیشنهاد کاربران

جوش سرسفید


کلمات دیگر: