کلمه جو
صفحه اصلی

winging

انگلیسی به فارسی

winging، بالدار کردن، پردارکردن، پیمودن


پیشنهاد کاربران

( اصطلاح ) : winging ( Something )
انجام یا اجرای کاری بدون آمادگی و تجربه ی کافی - فی البداهه انجام دادن/ساختن، انا ساختن، بداهه گویی، سرهم کردن.

https://idioms. thefreedictionary. com/winging

حاضرجوابی


کلمات دیگر: