صمیمانه، قلبی، با دل و جان، با یکرنگی، کامل، تمام و کمال، wholeheartedly صمیمی، یکدل، از صمیم دل، خاطرجمع، مطمن، صمیمانه، قلبی
wholehearted
صمیمانه، قلبی، با دل و جان، با یکرنگی، کامل، تمام و کمال، wholeheartedly صمیمی، یکدل، از صمیم دل، خاطرجمع، مطمن، صمیمانه، قلبی
انگلیسی به فارسی
( wholeheartedly ) صمیمی، یکدل، از صمیم دل
صمیمانه، صمیمی، یکدل، از صمیم دل
انگلیسی به انگلیسی
مشتقات: wholeheartedly (adv.), wholeheartedness (n.)
• متضاد: halfhearted
[ترجمه گوگل] او می خواست پدر و مادر خود را از تصویب کامل از fianc of او، اما او می تواند احساس که آنها رزرو
if you support something in a wholehearted way, you support it enthusiastically and completely.
مترادف و متضاد
sincere
Synonyms: abiding, ardent, authentic, bona fide, candid, committed, complete, dedicated, determined, devoted, earnest, emphatic, enduring, enthusiastic, fervent, frank, genuine, heartfelt, hearty, impassioned, never-failing, passionate, real, serious, steadfast, steady, sure, true, unfaltering, unfeigned, unqualified, unquestioning, unreserved, unstinting, unwavering, warm, whole-hearted, zealous
Antonyms: disinterested, halfhearted, insincere, unenthusiastic
enthusiastic, sincere
Synonyms: abiding, ardent, authentic, bona fide, candid, committed, complete, dedicated, determined, devoted, earnest, emphatic, enduring, fervent, frank, genuine, heartfelt, hearty, impassioned, never-failing, passionate, real, serious, steadfast, steady, sure, true, unfaltering, unfeigned, unqualified, unquestioning, unreserved, unstinting, unwavering, warm, zealous
جملات نمونه
[ترجمه گوگل]دولت بخاطر قدم زدن در این راستا، از حمایت از همه ی ما حمایت می کند
[ترجمه گوگل]او یکی از دوستان من است
[ترجمه گوگل]سبک جدید رهبری مونتگومری با تایید صمیمانه لسلی روبرو شد
[ترجمه گوگل]این طرح با حمایت صمیمانه تمام شد
[ترجمه گوگل]پل Ince انتقاد از تلاش های شگفت انگیز خود را تمام می کند و قطعا صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او همان گروه شگفت انگیز است که سه نسل از طریق جنگ و صلح بوده است
[ترجمه گوگل]این شایسته حمایت کامل تمام خانه است
[ترجمه گوگل]شما از همه ی حمایت های من حمایت می کنید
[ترجمه گوگل]او یک نمونه از خدمات صمیمانه مردم را تعیین کرد
[ترجمه گوگل]این اپرا بی نظیر روح خود را از تعهد صمیمانه به انقلاب به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]خشم تمام عیار و از اینترنت می رود، به زودی جمع می شود
[ترجمه گوگل]مونچی به من یک تبریک صمیمانه ای داده می شود مهم نیست چه مدت من دور بوده ام
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این کتاب همکاری کامل با همکاران پزشکی Bethune را دریافت کرد
my wholehearted congratulations
تبریکات صمیمانهی من
wholehearted support
پشتیبانی از روی دل و جان