1. I got a puncture on the way and arrived late.
[ترجمه ترگمان]یه سوراخ توی راه پیدا کردم و دیر رسیدم
[ترجمه گوگل]من در مسیر راه افتادم و دیر رسیدم
2. My bicycle had a puncture and needed patching up.
[ترجمه ترگمان]دوچرخه من پنچر شده و نیاز داره که وصله پینه کنه
[ترجمه گوگل]دوچرخه من دارای یک سوراخ و نیاز به پچ کردن بود
3. I'm sorry I'm late: My car had a puncture.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که دیر کردم، ماشینم پنچر شده بود
[ترجمه گوگل]من متاسفم که من دیر کردم ماشین من یک سوراخ داشت
4. Somebody helped me mend the puncture.
[ترجمه ترگمان] یه نفر بهم کمک کرد که سوراخ رو درست کنم
[ترجمه گوگل]کسی به من کمک کرد تا سوراخ را اصلاح کنم
5. She was cycling home when she had a puncture .
[ترجمه ترگمان]وقتی پنچر شده بود خونه بود
[ترجمه گوگل]او در حالیکه دچار پارگی شد، دوچرخه سواری کرد
6. The tyre had a slow puncture and had to be pumped up every day.
[ترجمه ترگمان]لاستیک پنچر slow داشت و باید هر روز پمپ می شد
[ترجمه گوگل]تایر دارای ضایعات آهسته بود و هر روز باید آن را پمپاژ کند
7. An instrument called a trocar makes a puncture in the abdominal wall.
[ترجمه ترگمان] یه ساز بهش می گن \"a\" یه سوراخ تو دیواره شکم درست کرده
[ترجمه گوگل]یک وسیله به نام یک تروکار، یک سوراخ در دیواره شکمی ایجاد می کند
8. The tyre is guaranteed never to puncture or go flat.
[ترجمه ترگمان]همچنین تضمین شده است که این لاستیک تان را سوراخ نکنید و یا آپارتمان خود را ترک نکنید
[ترجمه گوگل]تایر تضمین شده است هرگز به سوراخ یا رفتن به تخت
9. She had used a screwdriver to puncture two holes in the lid of a paint tin.
[ترجمه ترگمان]او از پیچ گوشتی برای سوراخ کردن دو سوراخ در قوطی رنگ استفاده کرده بود
[ترجمه گوگل]او از یک پیچ گوشتی برای دو سوراخ در یک قلم رنگی استفاده کرده بود
10. She had a puncture wound in her arm, from a wasp sting.
[ترجمه ترگمان]زخم مهلکی در دستش بود، از نیش زنبور عسل
[ترجمه گوگل]او یک زخم پانچ در بازوی او داشت، از یک گوسفند گاو
11. Pressurized container - do not puncture.
[ترجمه ترگمان]container Pressurized - سوراخ نکنید
[ترجمه گوگل]مخزن تحت فشار - خرابی نکنید
12. She suffered a puncture in the fifth lap.
[ترجمه ترگمان]او در دامن پنجم دچار سوراخ شده بود
[ترجمه گوگل]او در نوک پنجم دچار پارگی شد
13. I had a puncture on the way and arrived late.
[ترجمه ترگمان]من یه سوراخ توی راه داشتم و دیر رسیدم
[ترجمه گوگل]من در مسیر راه پوسیدم و دیر رسیدم
14. He's patching the bike tyre that got a puncture yesterday.
[ترجمه ترگمان]او تعمیر لاستیک دوچرخه را که دیروز سوراخ شده بود وصله می کرد
[ترجمه گوگل]او تایر دوچرخه ای را که دیروز در معرض دود قرار گرفته بود پچ کرد
15. Failure did not puncture my confidence.
[ترجمه ترگمان] اشتباه باعث عدم اعتماد من نشد
[ترجمه گوگل]شکست نکردن اعتماد به نفس من