کلمه جو
صفحه اصلی

wheelhouse


رجوع شود به: pilothouse

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: pilothouse


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a pilothouse.

• pilothouse, small cabin on a ship where the navigation equipment is located (steering wheel, compass, etc.)
a wheelhouse is a small room or shelter on a boat or old-fashioned ship, where the wheel used for steering the boat is situated.
(mechanical, automotive) inner area behind the fender covered by the inner and outer fender panels

جملات نمونه

1. Step into the wheelhouse and take the helm on a dark and stormy night!
[ترجمه ترگمان]به خانه سکان قدم بگذارید و در یک شب طوفانی و طوفانی سکان را به دست بگیرید
[ترجمه گوگل]گام به چرخ دستی بروید و در شب تاریک و طوفانی سر بلندی ببرید!

2. On the upper deck aft from the wheelhouse she has a little lounge with a sauna.
[ترجمه ترگمان]روی عرشه بالایی کشتی از سکان قایق کوچکی با سونا دارد
[ترجمه گوگل]در عرشه بالایی پشت صندلی چرخ دار، او یک سالن کوچک با یک سونا دارد

3. I shared the skipper's cabin immediately below the wheelhouse.
[ترجمه ترگمان]من بلافاصله کابین ناخدا را در زیر سکان سهیم کردم
[ترجمه گوگل]من کابین سرنشین را بلافاصله زیر چرخ دستی به اشتراک گذاشتم

4. I edged back against the wheelhouse and aimed my camera at them.
[ترجمه ترگمان]به خانه چرخ دار برگشتم و دوربینم را به طرف آن ها نشانه گرفتم
[ترجمه گوگل]من در برابر چرخ دستی برگشتم و دوربینم را روی آنها گذاشتم

5. Indeed, the wheelhouse is looking more like the cockpit of a space shuttle every day.
[ترجمه ترگمان]در واقع اتاق سکان هر روز بیشتر شبیه کابین خلبان فضایی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]در واقع، چرخهای چوبی هر روز بیشتر شبیه کابین خلبان شاتل فضایی هستند

6. Everyone was staring past me, beyond the wheelhouse, at the northern horizon.
[ترجمه ترگمان]همه به من خیره شده بودند، پشت سکان، در افق شمالی
[ترجمه گوگل]هر کس در گذشته در منزل، فراتر از چرخ دستی، در افق شمالی خیره شد

7. Position the quarter panel trim extension on the wheelhouse and quarter trim panels.
[ترجمه ترگمان]شکل یک چهارم نهایی را بر روی صفحه چرخ دار و پانل های موکول کنید
[ترجمه گوگل]پانل ترمینال ترتیب پانل را در چرخ دستی و پانل های ترمینال ترتیب دهید

8. Pull back the wheelhouse liner and remove the bolts attaching the end cap the front fender.
[ترجمه ترگمان]کشتی liner چرخ دار را عقب بکشید و مهره ها را از روی پیش بخاری جلویی بردارید
[ترجمه گوگل]عقب رولر چرخان را بردارید و پیچ ها را بچرخانید و کلاهک اندازۀ جلو درب جلو را بگیرید

9. The sliding window could be adopted at the wheelhouse and superstructure above the freeboard deck of the vessels.
[ترجمه ترگمان]پنجره لغزان می تواند در خانه چرخ دار و superstructure بالای عرشه freeboard کشتی به کار رود
[ترجمه گوگل]پنجره کشویی می تواند در چرخ دستی و بالای بالای عرشه بیرونی کشتی ها اتخاذ شود

10. Platform with handrail to be provided for cleaning wheelhouse windows.
[ترجمه ترگمان]سکو با handrail باید برای تمیز کردن پنجره های اتاق چرخ دار فراهم شود
[ترجمه گوگل]بستر با دستگیره برای تمیز کردن پنجره های چرخان ارائه می شود

11. Inland navigation vessels. Wheelhouse and control position. Types, safety requirements.
[ترجمه ترگمان]کشتی های هوانوردی داخلی موقعیت کنترل و کنترل انواع الزامات ایمنی
[ترجمه گوگل]کشتی های ناوبری دریایی چرخ دستی و موقعیت کنترل انواع، الزامات ایمنی

12. Install the wheelhouse liner.
[ترجمه ترگمان]the wheelhouse را نصب کنید
[ترجمه گوگل]درایو چرخان نصب کنید

13. There were no rails, no cabin, just the open deck and a small wheelhouse near the stem.
[ترجمه ترگمان]نه نرده ای وجود داشت نه کلبه ای، فقط عرشه باز و یک سکان کوچک نزدیک ساقه
[ترجمه گوگل]هیچ ریل، هیچ کابین، فقط عرشه باز و یک چرخ دستی کوچک در نزدیکی ساقه وجود نداشت

14. Shortly before dawn I slept for a while on top of the wheelhouse.
[ترجمه ترگمان]کمی قبل از سپیده دم، برای مدتی روی سکان خوابیده بودم
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی قبل از طلوع آفتاب، برای مدت کوتاهی در بالای چرخچرخ خوابیدم

15. Displays include Eyemouth tapestry, history of Berwickshire fanning and fishing, and the wheelhouse of a modern fishing boat.
[ترجمه ترگمان]نمایش ها شامل Eyemouth، تاریخ باد زدن و ماهیگیری و خانه چرخ دار یک قایق ماهیگیری مدرن هستند
[ترجمه گوگل]نمایش ها شامل گیاه Eyemouth، تاریخچه فراری و ماهیگیری بروکچر، و چرخۀ یک قایق ماهیگیری مدرن است

پیشنهاد کاربران

اصطلاح: in one's wheelhouse
1 - در حوزه ی تخصص یا علاقه ی کسی بودن.
2 - ( ورزش بیس بال ) : اشاره به مفید ترین هوم ران ( زدن گوی بخارج از زمین و دویدن از روی همه ی پایگاه ها )

https://www. dictionary. com/browse/wheelhouse

قسمت زیرین گل گیر خودرو


کلمات دیگر: