کلمه جو
صفحه اصلی

lichen


معنی : گلسنگ، با گلسنگ پوشاندن
معانی دیگر : (گیاه شناسی) گلسنگ، (پزشکی) بیماری لیکن (که نشان آن پیداشدن لکه و پاپول بر روی پوست بدن است)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) گلسنگ، باگلسنگ پوشاندن


لیگن، گلسنگ، با گلسنگ پوشاندن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: lichenoid (adj.), lichenous (adj.)
(1) تعریف: any of various organisms resulting from the symbiotic association of a photosynthetic alga with a fungus, giving rise to a usu. greenish or reddish undifferentiated mass with a scaly, crustlike, or branching form.

(2) تعریف: one of a variety of skin diseases characterized by scaly lesions.

• plant organism made up of a fungus and an alga which grow together on rocks (tree trunks, walls etc.)
any of a number of skin diseases (pathology)
lichen is a cluster of tiny plants that looks like moss and grows on rocks, trees, and walls.

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] گل سنگ

مترادف و متضاد

گلسنگ (اسم)
lichen

با گلسنگ پوشاندن (فعل)
lichen

جملات نمونه

1. The stone stairway was covered with lichen.
[ترجمه ترگمان]پلکان سنگی پوشیده از گلسنگ بود
[ترجمه گوگل]پلکان سنگی با لیخن پوشیده شده بود

2. The triumphant plant, a combination of lichen and cactus, certainly would look weird to the eyes of man.
[ترجمه ترگمان]گیاه triumphant، ترکیبی از گل سنگ و کاکتوس، مسلما نسبت به چشم انسان عجیب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]گیاه پیروزمند، ترکیبی از لیچه و کاکتوس، مطمئنا به چشم انسان عجیب تبدیل خواهد شد

3. These majestic stones, flecked with orange and white lichen, are the last of thousands that once littered the prehistoric landscape.
[ترجمه ترگمان]این سنگ های بزرگ، که با گل سنگ فرش نارنجی و سفید پوشیده شده بودند، آخرین of بودند که زمانی منظره ماقبل تاریخ را پر کرده بودند
[ترجمه گوگل]این سنگ های با شکوه که با لایه های نارنجی و سفید رنگ شده اند آخرین هزاران نفر از مردم هستند که یک چشم انداز ماقبل تاریخ را پر کرده اند

4. The walls are black and slimy with lichen and pigeon shit.
[ترجمه ترگمان]دیوارها سیاه و آغشته به گل سنگ و فضله کبوتر هستند
[ترجمه گوگل]دیوارهای سیاه و سفید با لیسهن و گوزن کبوتر هستند

5. On the upper levels of the church lichen deposits have reached unacceptable levels.
[ترجمه ترگمان]در سطوح بالایی از رسوبات کلیسا به سطوح غیرقابل قبولی رسیده اند
[ترجمه گوگل]در سطوح بالای کلیسای کوهستانی کلیسا سطوح غیر قابل قبول رسیده است

6. Maybe I was on some damp lichen.
[ترجمه ترگمان] شاید من روی یه سری سنگ آهک بودم
[ترجمه گوگل]شاید من در برخی از لیسهن های مرطوب بودم

7. We have investigated 103 patients with oral lichen planus for serological or haematological evidence of coeliac disease.
[ترجمه ترگمان]ما ۱۰۳ بیمار را با گلسنگ دهانی oral برای serological یا haematological از بیماری coeliac مورد بررسی قرار داده ایم
[ترجمه گوگل]ما 103 بیمار با لیگان پلان دهانی را برای شواهد سرولوژیکی یا هماتولوژیک بیماری سلیاک مورد بررسی قرار داده ایم

8. Their names grow shallow with lichen.
[ترجمه ترگمان] اسمشون با \"گلسنگ\" کم شده
[ترجمه گوگل]نام آنها با لایه ای کوچکتر رشد می کند

9. Lichen myxedematosus is a chronic cutaneous mucinous disorder and is classified into four clinical variants.
[ترجمه ترگمان]lichen myxedematosus یک اختلال mucinous پوستی مزمن است و به چهار نوع بالینی طبقه بندی می شود
[ترجمه گوگل]Lichen myxedematosus یک بیماری مزمن مزمن پوستی است و به چهار نوع بالینی تقسیم می شود

10. A bird soars over the lichen - draped remains of Manorbier Castle in Wales.
[ترجمه ترگمان]پرنده ای روی دیوار پوشیده از گلسنگ پرواز می کند - بقایای Castle Manorbier در ولز
[ترجمه گوگل]یک پرنده بر روی بقایای لیخن - اهرم از قلعه Manorbier در ولز می آید

11. Lichen metabolites exert a wide variety of biological actions including antibiotic, antimycobacterial, antiviral, antiinflammatory, analgesic, antipyretic, antiproliferative and cytotoxic effects.
[ترجمه ترگمان]متابولیت های lichen، انواع مختلفی از فعالیت های زیستی شامل آنتی بیوتیک، antimycobacterial، ضد ویروسی، ضد درد، ضد درد، ضد درد، antiproliferative و اثرات سیتوتوکسیک را اعمال می کنند
[ترجمه گوگل]متابولیت های لیگن انواع مختلفی از فعالیت های بیولوژیکی مانند آنتی بیوتیک، آنتی باکتریال، ضد ویروسی، ضد التهابی، ضد درد، ضد تب، ضد انعقادی و سیتوتوکسیک را اعمال می کند

12. Lichen welcome new and old customers patrons, business negotiations and work together.
[ترجمه ترگمان]مشتریان از مشتریان جدید و قدیمی مشتریان، مذاکرات تجاری و کار با یکدیگر استقبال می کنند
[ترجمه گوگل]Lichen خوش آمدید مشتریان جدید و قدیمی مشتریان، مذاکرات تجاری و همکاری با یکدیگر

13. Lichen planus is an exception, however, in which pruritus is severe, but excoriations are rare.
[ترجمه ترگمان]با این حال، lichen planus یک استثنا است که در آن pruritus شدید است، اما excoriations نادر هستند
[ترجمه گوگل]Lichen planus استثنایی است، اما در آن خارش شدید است، اما excorition ها کمیاب هستند

14. Objective: To study the correlation between oral lichen planus and ABO blood types.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه همبستگی بین lichen شفاهی و انواع خون ABO
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط بین لیگان پلان دهانی و نوع خون ABO

15. His tomb was covered with a yellow patina of lichen.
[ترجمه ترگمان]قبر او با یک جلد زرد رنگ گل اندود پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]آرامگاه او با پاتینا زرد از لیخن پوشیده شده بود


کلمات دیگر: