کلمه جو
صفحه اصلی

mycelium


معنی : میسلیوم، رشته رشد کننده قارچ
معانی دیگر : (گیاه شناسی) جلینه، توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) میسلیوم، رشته رشدکننده قارچ، توده بهم بافته مولد قارچ وباکتری


میسلیوم، رشته رشد کننده قارچ


انگلیسی به انگلیسی

• vegetative threadlike part of a fungus, thallus

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] بخش گیاهی قارچ ها (و یا در مواردی، باکتری ها) را گویند که شامل توده ای از زواید رشته ای یا نخی شکل می باشد.
[خاک شناسی] میسلیوم

مترادف و متضاد

میسلیوم (اسم)
mycelium

رشته رشد کننده قارچ (اسم)
mycelium

جملات نمونه

1. Pseudomonas fluorescent M 18 can efficiently inhibit the mycelium growth stem blight ( Mycosphaeralla melons ) in vitro.
[ترجمه ترگمان]Pseudomonas fluorescent M [ ۱۸ ] می تواند به طور موثر مانع از آسیب ساقه رشد mycelium (melons melons)در آزمایشگاه شود
[ترجمه گوگل]Pseudomonas fluorescent M 18 می تواند به طور مؤثر در رشد گیاه میسلیوم (خربزه های Mycosphaeralla) در محیط آزمایشگاهی مهار کند

2. Hygromycin B resistance was studied on the mycelium and protoplast of Lentinula edodes and Pleurotus ostreatus.
[ترجمه ترگمان]مقاومت Hygromycin B در the و protoplast of و Pleurotus ostreatus مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مقاومت به هیگرمیوسین B بر روی میسلیوم و پروتوپلاست لندنولا edodes و Pleurotus ostreatus مورد بررسی قرار گرفت

3. The mycelium of strain Me 12 is brown, and the mycelium of strain Me 11 is white.
[ترجمه ترگمان]فشار ناشی از تغییر شکل ۱۲ قهوه ای است، و فشار ناشی از تغییر شکل ۱۱، سفید است
[ترجمه گوگل]میسلیوم سویه Me 12 قهوه ای است و میسلیوم سویه Me 11 سفید است

4. The hyphae can fuse and form a heterocaryotic mycelium.
[ترجمه ترگمان]The می توانند به هم ترکیب شوند و یک mycelium heterocaryotic را شکل دهند
[ترجمه گوگل]هیف ها می توانند مخلوط شوند و یک میسلیوم هتروکاریوتیک تشکیل دهند

5. Substrate mycelium of target pathogens suppressed with antagonistic actinomyces had been deformed or lysed and the degree of deformation were potentiated as prolonging the antagonistic.
[ترجمه ترگمان]Substrate mycelium از عوامل pathogens هدف که با actinomyces مخالف سرکوب شده بودند، تغییر شکل داده یا تغییر شکل داده بودند و درجه تغییر شکل، به عنوان طولانی کردن the بود
[ترجمه گوگل]میسلیوم بستر پاتوژن های هدف که توسط آتیینومیت های آنتاگونیست سرکوب شده اند، دچار تغییر شکل یا لیز شده اند و درجه تغییر شکل به عنوان طولانی شدن آنتاگونیست تقویت می شود

6. The mycelium interfaces between plant roots and nutrients, creating vast networks of underground communication and sharing of resources.
[ترجمه ترگمان]رابط همزی گری بین ریشه ها و مواد مغذی گیاهی، ایجاد شبکه های عظیم ارتباطی زیرزمینی و تقسیم منابع
[ترجمه گوگل]میسلیوم رابط بین ریشه گیاهان و مواد مغذی، ایجاد شبکه های گسترده ای از ارتباط زیرزمینی و به اشتراک گذاری منابع است

7. The morphology of resting structure of mycelium could be used to identify the species, and the electrophoretogram of esterase isoenzymes could help in their identification.
[ترجمه ترگمان]مورفولوژی ساختار resting mycelium می تواند برای شناسایی گونه ها مورد استفاده قرار گیرد و electrophoretogram of isoenzymes می تواند به شناسایی آن ها کمک کند
[ترجمه گوگل]مورفولوژی ساختار استقرار میسلیوم می تواند برای شناسایی گونه ها مورد استفاده قرار گیرد و الکتروفورتوگرافی ایزوآنزیم های استراز می تواند در تشخیص آنها کمک کند

8. The endophytic mycelium is a new microorganism resource with the potential pharmaceutical value.
[ترجمه ترگمان]The mycelium یک منبع جدید microorganism با ارزش دارویی بالقوه است
[ترجمه گوگل]میسلیوم اندوفیت یک منبع میکروارگانیسم جدید با ارزش بالقوه دارویی است

9. The inulinase activity increased paralleled by the mycelium growth.
[ترجمه ترگمان]فعالیت inulinase به موازات رشد mycelium افزایش یافت
[ترجمه گوگل]فعالیت اینولیناز با افزایش رشد میسلیوم افزایش یافت

10. GF polyphenol was extracted from Grifola frondosa mycelium and its pharmacological functions were determined in this paper.
[ترجمه ترگمان]پلی فنول تولید شده از Grifola frondosa mycelium و توابع pharmacological آن در این مقاله مشخص شد
[ترجمه گوگل]پلی فنول GF از Grifola broondosa mycelium استخراج شده و عملکرد این داروها در این مقاله مشخص شده است

11. The mycelium growth of resistant mutants and their parents exhibited difference.
[ترجمه ترگمان]رشد mycelium جهش در برابر دارو و والدین آن ها تفاوت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]رشد میسیولی جهشهای مقاوم و والدین آنها اختلاف نظر داشت

12. When a white mycelium develops, the cubes, are aged in salted rice wine.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک mycelium سفید رشد می کند، مکعب در شراب نمک دار، پیر می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک میسلیوم سفید ایجاد می شود، مکعب ها در شراب برنج شور می مانند

13. In the test of mycelium constraint, the antiseptic combination has obvious preventative effect on rice blast fungus, rice false smut fungus and rice sheath blight fungus.
[ترجمه ترگمان]در آزمون محدودیت mycelium، ترکیب ضد عفونی کننده همچنین تاثیر پیشگیرانه آشکاری بر قارچ انفجار برنج، قارچ داغ تولید برنج و غلاف برنج دارد
[ترجمه گوگل]در آزمایش محدودیت میسلیوم، ترکیب آنتی سپتیک دارای اثرات پیشگیرانه واضح بر روی قارچ انفجار برنج، قارچ برنج قهوهای مایل به زرد و قارچ بیضه برنج است

14. Compared with the tangled mass of filaments that form the mycelium of most growing fungi, the Laboulbeniales appear decidedly non-fungal.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با توده درهمی از رشته ها که the قارچ های رو به رشد را تشکیل می دهند، Laboulbeniales قطعا non ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]Laboulbeniales به نظر می رسد به طور قومی غیر قارچ در مقایسه با توده ناهموار رشته ها که میسلیوم از قارچ های بیشتر رشد می کنند

15. Hypha (pl. hyphae) In fungi, a fine nonphotosynthetic tubular filament that spreads to form a loose network termed a mycelium or aggregates into fruiting bodies (e. g. toadstools).
[ترجمه ترگمان]Hypha (pl) hyphae)در قارچ، یک رشته لوله مانند nonphotosynthetic ریز که برای تشکیل یک شبکه رها شده، a یا سنگ دانه (e)نامیده می شود (e گرم toadstools)
[ترجمه گوگل]Hypha (pl hyphae) در قارچ، یک رشته سلولهای غیرفوتوسنتزی خوب که به شکل شبکه ای آزاد گسترش می یابد، میسلیوم یا ارقام را به بدنه های بدن (مثلا ماهیچه ها) تبدیل می کند

پیشنهاد کاربران

کپک

تجمع توده ای تشکیل دهند قارچ


کلمات دیگر: