1. the windshield of a car does not shatter easily
پنجره ی جلوی اتومبیل به آسانی خرد نمی شود.
2. Spring walked along with the shatter, in the summer threw over a body's green leaf to jump in the warm braw is walking.
[ترجمه ترگمان]بهار همراه با ریزش باران شروع به قدم زدن کرد و در تابستان برگ سبز یک بدن را به هوا پرتاب کرد تا در هوای گرم جست وخیز کند
[ترجمه گوگل]بهار همراه با انفجار، در تابستان بیش از یک برگ سبز بدن پرتاب برای پرش در گرم سرگردان راه رفتن است
3. What he said made her shatter.
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت باعث شد خرد بشه
[ترجمه گوگل]آنچه او گفت، او را شکست داد
4. This type of glass won't shatter no matter how hard you hit it.
[ترجمه ترگمان]این نوع شیشه هیچ اهمیتی ندارد که چقدر محکم به آن ضربه زدی
[ترجمه گوگل]این نوع شیشه ای بدون توجه به چقدر سخت آن را می شکند
5. 'I hate to shatter your illusions,' he said.
[ترجمه ترگمان]گفت: من از خرد کردن توهمات شما نفرت دارم
[ترجمه گوگل]او گفت: 'من متنفر هستم تا توهمات تو را از بین ببرم '
6. She would shatter the Bug's eardrum.
[ترجمه ترگمان]او پرده گوش حشره را درهم می شکند
[ترجمه گوگل]او سرفه اشکال را پاره کرد
7. Maybe the stilettos are designed to shatter the glass ceiling, or at least to scratch it.
[ترجمه ترگمان]شاید کفش های خنجری برای خرد کردن سقف شیشه ای طراحی شده اند، یا حداقل برای خراش انداختن آن
[ترجمه گوگل]شاید دستمالهای مخصوص سقف شیشه ای را بشکنند یا حداقل آن را خراشیده کنند
8. If governments really want to shatter the world economy, January 1991 would be an unusually good time to start.
[ترجمه ترگمان]اگر دولت واقعا بخواهد اقتصاد جهان را از بین ببرد، ژانویه ۱۹۹۱ زمان بسیار مناسبی برای شروع خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر دولتها واقعا میخواهند اقتصاد جهانی را متلاشی کنند، ژانویه 1991 یک زمان غیرمعمول برای شروع خواهد بود
9. He sincerely believed that he would shatter like glass.
[ترجمه ترگمان]او صادقانه معتقد بود که می تواند مثل شیشه خرد شود
[ترجمه گوگل]او صادقانه معتقد بود که مانند شیشه شلاق خواهد زد
10. She heard teeth shatter under the impact, saw one of them driven through his top lip.
[ترجمه ترگمان]صدای دندان هایش را شنید که زیر ضربه خرد شد، یکی از آن ها را دید که از بالای لب تاپ او رد شدند
[ترجمه گوگل]او شنیده بود که دندان ها تحت تاثیر قرار می گیرند، یکی از آنها را از طریق لب بالای او رانده است
11. Let us not shatter that illusion for a week or so.
[ترجمه ترگمان]بگذار تا یک هفته دیگر این توهم را خرد نکنیم
[ترجمه گوگل]اجازه ندهیم که این توهم یک هفته یا بیشتر بشکنیم
12. It would shatter the illusion he was trying to create of having a unique grasp of this new warrant business.
[ترجمه ترگمان]این توهم را از بین خواهد برد که او سعی دارد از این مجوز رسمی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]این توهم را که در تلاش برای ایجاد یک درک منحصر به فرد از این کسب و کار جدید اوراق بهادار است، می شکند
13. A dropped pin would shatter the silence in bars during televised lottery draws.
[ترجمه ترگمان]یک پین از دست رفته سکوت را در طول قرعه کشی تلویزیون از بین می برد
[ترجمه گوگل]یک پین کاهش یافته، سکوت را در میله ها در طول قرعه کشی قرعه کشی تلویزیون پخش می کند
14. Residents say that the new development would shatter the peace of their area.
[ترجمه ترگمان]ساکنان می گویند که توسعه جدید باعث از بین رفتن آرامش منطقه خواهد شد
[ترجمه گوگل]ساکنان می گویند که توسعه های جدید صلح منطقه ای خود را از بین می برند