کلمه جو
صفحه اصلی

shear


معنی : چیدن پشم گوسفند و غیره، ماشین برش، چیدن مو، اسباب برش قیچی، چیدن پشم گوسفند و غیره، بریدن، شکاف دادن، قیچی کردن
معانی دیگر : (پشم گوسفند و غیره) چیدن، (مو یا پشم را با قیچی) زدن، (از فرش یا مخمل و غیره) پرزگیری کردن، پرز بری کردن، (با فشار یا چیز تیز) دریدن، چاک دادن، قطع کردن، گسلیدن، شکافتن (و با سرعت پیش رفتن)، (از حق یا سلامتی یا قدرت و غیره) محروم کردن، گرفتن، بازستاندن، (در اثر برش یا فشار) دریده شدن، ترک برداشتن، متلاشی شدن، داغون شدن، واآمدن، پشم چینی (به ویژه برای نشان دادن سن گوسفند به کار می رود)، (با قیچی باغبانی) بریدن، هرس کردن، (محلی) با داس درو کردن، داس زدن، (نادر) رجوع شود به: shears، هر یک از دو بخش قیچی (که به هم لولا شده اند)، تیغه ی قیچی، دستگاه برش (فلزات)، آهن بر، دستگاه ساختن آهن ورق

انگلیسی به فارسی

چیدن مو، چیدن پشم گوسفند و غیره، بریدن، شکاف دادن، قیچی کردن، اسباب برش قیچی، ماشین برش


برش، ماشین برش، چیدن مو، اسباب برش قیچی، چیدن پشم گوسفند و غیره، قیچی کردن، بریدن، شکاف دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shears, shearing, sheared, shorn
(1) تعریف: to cut off (hair or fleece) with a scissorlike tool.

- His curly locks were soon shorn.
[ترجمه ترگمان] موهای مجعدش به زودی کوتاه شده بود
[ترجمه گوگل] قفل فریزر او به زودی خرد شد

(2) تعریف: to trim the fleece or hair from.

- The farmers are shearing their sheep.
[ترجمه ترگمان] کشاورزان sheep را shearing
[ترجمه گوگل] کشاورزان گوسفند خود را برش می دهند

(3) تعریف: to move through (air or water) as if by cutting.
مشابه: cleave

(4) تعریف: to take something away from; divest.

- They sheared him of his rights.
[ترجمه ترگمان] آن ها او را از حقوق خود تراشیده بودند
[ترجمه گوگل] آنها او را از حقوق خود بریده اند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to cut something with shears.

(2) تعریف: to come apart or break in layers.

- Those shingles could shear off.
[ترجمه ترگمان] این shingles می توانستند برش داشته باشند
[ترجمه گوگل] این تسمه ها می توانند از بین بروند
اسم ( noun )
مشتقات: shearer (n.)
• : تعریف: structural strain in a substance or body caused by parallel layers shifting against one another in opposite directions.

• cut off hair or fleece; trim with a sharp tool; deprive of, take away
to shear a sheep means to cut off its wool.
a pair of shears is a garden tool like a large pair of scissors.
see also shorn.
if something such as a piece of metal shears off, it breaks off because of pressure or old age.

Simple Past: sheared, Past Participle: shorn


دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] برش - بریدن - برش دادن
[زمین شناسی] برش - بریده شدن یک جسم در اثر وارد شدن نیروهای مخالف
[نساجی] چیدن پشم گوسفند - پشم چینی - برش - پرز گیری از سطح پارچه - بر طرف کردن نپ
[ریاضیات] چینش، برش، بریدن، قیچی کردن، قیچی کردن، قیچی، پارگی
[خاک شناسی] برش
[پلیمر] برش، تنشی است که در نتیجه نیروهای بکار رفته در قسمتهای مجاور بدنه که در جهت موازی با سطح تماسشان می باشد بوجود می آیند.
برش متقاطع: سطح تماس بین رزین و الیاف می باشد.
- - - - - - - - - - - - - - - -

مترادف و متضاد

چیدن پشم گوسفند و غیره (اسم)
shear

ماشین برش (اسم)
shear

چیدن مو (اسم)
shear

اسباب برش قیچی (اسم)
shear

چیدن پشم گوسفند و غیره (فعل)
shear

بریدن (فعل)
chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

شکاف دادن (فعل)
chap, incise, shear, slash

قیچی کردن (فعل)
share, shear, snip

clip, cut


Synonyms: crop, cut back, fleece, groom, mow, pare, prune, shave, shorten, snip, trim


جملات نمونه

His recent illness has shorn him of strength.

بیماری اخیر رمق او را گرفته است.


1. they shear two thousand sheep per day
هر روز دوهزار گوسفند را پشم چینی می کنند.

2. The farmer taught her how to shear sheep.
[ترجمه پژمان] کشاورز به او آموخت که چگونه پشم گوسفند را بچیند
[ترجمه ترگمان]کشاورز به او یاد داد که چگونه گوسفندان را بچیند
[ترجمه گوگل]کشاورز به او آموخت که چگونه گوسفند را ببلعد

3. The family is a constant shear flows, flow of mind wandering forever; love is like a hill endless sand, precipitation is the long-term accumulation of care; family like the night sky the Beidou, guided the lost lamb is the direction to go home.
[ترجمه ترگمان]خانواده یک جریان برشی ثابت است، جریان ذهنی برای همیشه سرگردان است؛ عشق همانند تپه شنی بی پایان است، بارش حلقه دراز مدت مراقبت است؛ خانواده ای مثل آسمان شب، Beidou، هدایت بره گم شده جهت رفتن به خانه است
[ترجمه گوگل]خانواده یک جریان ثابت برشی است، جریان ذهن سرگردان برای همیشه؛ عشق مثل یک تپه بی پایان شن و ماسه است، بارندگی تجمع درازمدت مراقبت است؛ خانواده مانند آسمان شب Beidou، گوسفند از دست رفته راهنمای جهت رفتن به خانه است

4. In the Hebrides they shear their sheep later than anywhere else.
[ترجمه ترگمان]در Hebrides گوسفندان خود را دیرتر از هر جای دیگر برش می زدند
[ترجمه گوگل]در Hebrides آنها گوسفند خود را بعد از هر جای دیگر برش

5. Clumsy on land Manx shear waters may be, but they are elegant fliers and first-class navigators.
[ترجمه ترگمان]Clumsy بر روی آب های برشی Manx زمینی ممکن است وجود داشته باشد، اما آن ها fliers ظریف و دریانوردان درجه یک هستند
[ترجمه گوگل]شلوغ بر روی زمین آبهای برشی مانکس ممکن است، اما آنها پرواز پرواز زیبا و ناوبر کلاس اول است

6. We shall see later that in simple shear a rigid body rotation is involved as well as a displacement.
[ترجمه ترگمان]بعدا خواهیم دید که در برش ساده، یک چرخش بدن صلب، همچنین جابجایی شامل می شود
[ترجمه گوگل]بعدا می بینیم که در برش ساده یک چرخش بدن سفت و محکم و جابجایی درگیر است

7. We also had to shear and dip them every year and friends would come to help.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین مجبور بودیم هر ساله آن ها را برش و فرو کنیم و دوستان به کمک بیایند
[ترجمه گوگل]ما نیز مجبور بودیم هر سال برش بیاوریم و آنها را بشکنیم و دوستان برای کمک می آمدند

8. A perfect gas can sustain no shear forces so that the above bulk modulus is the only relevant one.
[ترجمه ترگمان]یک گاز کامل می تواند هیچ نیروی برشی را تحمل کند به طوری که مدول حجمی بالای تنها یک گاز مرتبط باشد
[ترجمه گوگل]یک گاز کامل می تواند هیچ نیروی برشی را حفظ نکند، به طوری که مدول انبساطی بالا تنها مربوطه است

9. Mow alfalfa and bundle it in bales, shear sheep, bust broncos.
[ترجمه ترگمان]Mow یونجه و بسته را در bales، گوسفند برش، و broncos بسته بودند
[ترجمه گوگل]یونجه را بچینگ بزنید و آن را در پشته، گوسفند برشی، برونکوس انسداد قرار دهید

10. Similarly, in the rubbery state the shear modulus of all polymers depends primarily upon the density of cross-links.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، در حالت rubbery، مدول برشی همه پلیمرها در درجه اول به تراکم لینک های عرضی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، در حالت لاستیکی، مدول برشی تمام پلیمرها عمدتا بستگی به تراکم اتصالات متقابل دارد

11. The mechanism of induced anisotropy, dilatancy, shear softening and cyclic mobility was discussed from the viewpoint of micro-mechanism.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم ناهمسانگردی induced، dilatancy، نرم شدگی برشی و تحرک حلقوی از دیدگاه مکانیسم میکرو مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مکانیزم آنیزوتروپیک القا شده، انحنایی، نرم کننده شدن برش و تحرک چرخه ای از نظر میکرومکانیسم مورد بحث قرار گرفت

12. The double shear specimen was designed for the study of the creep behavior of nickel base single crystal superalloys at high temperature.
[ترجمه ترگمان]نمونه برش دوتایی برای مطالعه رفتار خزش پایه نیکل در دمای بالا طراحی شد
[ترجمه گوگل]نمونه برشی دوگانه برای مطالعه رفتار خزش سدیم کریستال پایه نیکل در دمای بالا طراحی شده است

13. The shear strenth is equal to the cohesion of substance.
[ترجمه ترگمان]The برشی برابر با چسبندگی ماده است
[ترجمه گوگل]Stenth برش برابر با انسجام ماده است

14. These methods are: diagonal braces, shear walls, and joint rigidity ( frames ).
[ترجمه ترگمان]این روش ها عبارتند از: braces مورب، دیواره ای برشی، و سفتی مفاصل (قاب ها)
[ترجمه گوگل]این روشها عبارتند از براده های مورب، دیوارهای برشی و سفتی مشترک (فریم ها)

The impact sheared off the bolts.

تصادم موجب وا آمدن پیچ و مهره‌ها شد./برخورد موجب شکاف پیچ و مهره‌ها شد.


a sheep of three shears

گوسفند سه ساله (سه بار پشم چین شده)


She sheared the baby's curly hair away.

موهای فرفری کودک را قیچی کرد.


shorn sheep

گوسفند پشم‌زده


They shear two thousand sheep per day.

هر روز دو هزار گوسفند را پشم‌چینی می‌کنند.


a sheared velvet

مخمل که پرز اضافی آن را زده‌اند


He sheared the rope asunder.

طناب را از هم درید.


The boat was shearing the water.

قایق سینه‌ی آب را می‌شکافت.


a bird that shears the spring sky

پرنده‌ای که آسمان بهاری را می‌شکافد


پیشنهاد کاربران

ضریب کشسانی

برش


کل کردن

قیچی پشم چینی

ضامن

shear ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: برش 8
تعریف: حالتی که نیروهای داخلی پدیدآورندۀ آن موجب لغزش یک صفحه بر صفحۀ مجاور شود


کلمات دیگر: