کلمه جو
صفحه اصلی

predation


معنی : شکار
معانی دیگر : غارت، چپاولگری، غارتگری، درندگی

انگلیسی به فارسی

غارت، چپاولگری، غارتگری


(جانور) شکارگری، درندگی


شکارچی، شکار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or practice of plundering.

(2) تعریف: the method of survival that involves capturing and feeding on prey.

• style of life in which food is obtained mainly by the killing and eating of animals; predatory behavior; depredation; act of robbing and destroying; robbery; practice of using low pricing to put a competitor out of business with the intention of raising prices to attain monopoly profits once the competitor is gone (economics)

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] شکارگری

مترادف و متضاد

شکار (اسم)
game, chase, catch, prey, hunt, predation, ravin, quarry, victim, juicy bit

جملات نمونه

1. Goldfish are particularly prone to predation by cats and birds such as herons.
[ترجمه ترگمان]گربه ها به ویژه مستعد شکار توسط گربه ها و پرندگانی مثل حواصیل هستند
[ترجمه گوگل]ماهیهای دریایی به خصوص گربه ها و پرندگان مانند قهرمانان مستعد ابتلا به سرطان هستند

2. Predation concentrated on individual whelks feeding on the open rock surface.
[ترجمه ترگمان]Predation متمرکز بر تغذیه انفرادی روی سطح سنگ باز است
[ترجمه گوگل]شکنجه بر روی سطوح سرخ مایل به قرنطینه متمرکز شده است

3. Some trait must provide them with immunity from predation.
[ترجمه ترگمان]برخی از این ویژگی ها باید برای آن ها مصونیت از شکار تهیه کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از صفات باید آنها را از مصونیت از شکار بیرون آورند

4. But it does endure its share of predation by man.
[ترجمه ترگمان]اما تحمل آن را که انسان با انسان در میان نهد، تحمل می کند
[ترجمه گوگل]اما سهم خود را از شکار در انسان تحمل می کند

5. Within one generation, the predation rate drops to the level found in areas where the animals have long co-existed.
[ترجمه ترگمان]در یک نسل، میزان شکار در مناطقی یافت می شود که حیوانات از مدت ها قبل وجود داشته اند
[ترجمه گوگل]در طی یک نسل، میزان سقوط به سطح موجود در مناطقی که حیوانات به مدت طولانی همسو شده اند، کاهش می یابد

6. Their colour pattern will then protect them from predation.
[ترجمه ترگمان]سپس الگوی رنگ آن ها از آن ها در برابر شکارچیان محافظت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]الگوی رنگ آنها پس از محافظت از آنها محافظت خواهد شد

7. Furthermore, the importance of predation can be seen as yet another element in the disturbance picture.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، اهمیت شکار را می توان به عنوان یک عنصر دیگر در تصویر آشفتگی مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، اهمیت شکارچیان می تواند به عنوان یک عنصر دیگر در تصویر اختلال مشاهده شود

8. This is an adaptation to survive predation from the many animals that hunt them - not least man for the cooking pot!
[ترجمه ترگمان]این یک سازگاری است برای زنده ماندن از طریق شکار از حیواناتی که آن ها را شکار می کنند - حداقل مرد برای قابلمه آشپزی!
[ترجمه گوگل]این یک سازگاری برای زنده ماندن از شکار حیوانات بسیاری است که آنها را شکار می کند - حداقل مرد برای پخت و پز!

9. Below low water mark, predation by lobsters may be significant.
[ترجمه ترگمان]پایین تر از نقطه پایین آب، تهیه غذا از سوی lobsters ممکن است قابل توجه باشد
[ترجمه گوگل]در زیر علامت آب پایین، شکار لوبستر ها ممکن است قابل توجه باشد

10. The birds whose selective predation put the finishing touches to their evolution must, at least collectively, have had excellently good vision.
[ترجمه ترگمان]پرندگانی که شکار انتخابی آن ها مراحل نهایی را به تکامل خود منتقل می کنند باید حداقل به طور جمعی دیدگاه خوبی داشته باشند
[ترجمه گوگل]پرندگانی که شکست انتخابی آنها را به تکامل خود رسانده اند باید حداقل، به طور کلی، چشم انداز خوبی داشته باشند

11. Loss of beachfront habitat and predation by domestic cats and introduced red foxes pushed the least tern to the brink of extinction.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن زیستگاه ساحلی و شکار توسط گربه های اهلی و معرفی روباه ها قرمز به خطر انقراض آن ها را به خطر انداختند
[ترجمه گوگل]از دست دادن زیستگاه ساحلی و سوء استفاده از گربه های خانگی و معرفی روباه های قرمز به پایین ترین سطح از بین رفت

12. It is a reflex born of predation by voracious crabs that nip at the tender tubeworm plumes with their claws.
[ترجمه ترگمان]این یک واکنش از سوی خرچنگ های حریص است که پره ای نرم tubeworm را با پنجه های خود گاز می گیرند
[ترجمه گوگل]این یک رفلکس است که به وسیله خرچنگ های خوراکی متولد می شود که در لانه های خلخال خلخال جوانه با پنجه هایشان می سوزند

13. The step from predation to this symbiosis is a short one.
[ترجمه ترگمان]گام از سوی شکار به این هم زیستی، کوتاه است
[ترجمه گوگل]گام از شکار به این همزیستی کوتاه است

14. Some of these isolated populations are subject to predation, others to starvation, flooding, severe winters or summer drought.
[ترجمه ترگمان]برخی از این جمعیت های منزوی در معرض خطر شکار قرار دارند و برخی دیگر از گرسنگی، سیل، زمستان های سرد و یا خشکسالی تابستانی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از این جمعیت های منزوی به جرم شکنجه، دیگران به گرسنگی، سیل، زمستان های شدید و خشکسالی تابستانی مربوط می شوند


کلمات دیگر: