کلمه جو
صفحه اصلی

phosphate


معنی : فسفات، نمک اسید فسفریک
معانی دیگر : (شیمی)، کود فسفات دار، فسفات زدن به

انگلیسی به فارسی

(شیمی) فسفات، نمک اسید فسفریک، فسفات زدن به


فسفات، نمک اسید فسفریک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: phosphatic (adj.)
(1) تعریف: a salt or ester of a phosphoric acid.

(2) تعریف: a fertilizer composed of or containing phosphorous compounds.

(3) تعریف: a beverage made with fruit syrup, carbonated water, and some phosphoric acid.

• salt or ester of phosphoric acid; fertilizer containing phosphates
a phosphate is a chemical compound that contains phosphorus. phosphates are often used in fertilizers.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] فسفات یک ترکیب معدنی که حاوی گروههای Po4-3 چهار وجهی می باشد (مانند پیرومورفیت با فرمول Pb5(Po4)3Cl). در ترکیب چنین موادی، فسفر، آرسنیک و وانادیوم می توانند جایگزین یکدیگر شوند. مقایسه شود با: vanadate, arsenate.
[خاک شناسی] فسفات

مترادف و متضاد

فسفات (اسم)
phosphate

نمک اسید فسفریک (اسم)
phosphate

جملات نمونه

1. The phosphate was deposited by the decay of marine microorganisms.
[ترجمه ترگمان]فسفات با واپاشی میکرو ارگانیسم های دریایی ته نشین شد
[ترجمه گوگل]فسفات توسط تجزیه میکروارگانیسم های دریایی سپرده شد

2. I was very surprised when, following a phosphate surge in my tapwater, I used a phosphate-removing compound in my filter.
[ترجمه ترگمان]وقتی به دنبال موج فسفات در tapwater، من خیلی تعجب کردم، من از یک ترکیب فسفات - حذف در فیلتر خود استفاده کردم
[ترجمه گوگل]من بسیار شگفت زده شدم، پس از افزایش فسفات در شیر آب من، من یک ترکیب فسفات حذف در فیلتر من استفاده می شود

3. Conversely, potassium and phosphate are the principal intracellular cations and anions, respectively.
[ترجمه ترگمان]بالعکس، پتاسیم و فسفات به ترتیب the و آنیون های principal اصلی هستند
[ترجمه گوگل]در مقابل، پتاسیم و فسفات به ترتیب کاتدیون و آنیون درون سلولی هستند

4. Dietary phosphate did not interfere with these intestinal effects of calcium.
[ترجمه ترگمان]فسفات رژیمی با این تاثیرات روده ای کلسیم مداخله نکرد
[ترجمه گوگل]فسفات غذایی با این اثرات روده ای کلسیم مواجه نشد

5. Addition of this phosphate group impairs the function of the essential protein, and viral protein synthesis fails to begin.
[ترجمه ترگمان]اضافه شدن این گروه فسفات، عملکرد پروتیین ضروری را تضعیف می کند و سنتز پروتیین ویروسی نمی تواند شروع شود
[ترجمه گوگل]اضافه کردن این گروه فسفات عملکرد پروتئین ضروری را مختل می کند و سنتز پروتئین ویروسی شروع نمی شود

6. Obviously, careful monitoring of the serum phosphate level is appropriate.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که نظارت دقیق بر سطح فسفات سرم، مناسب است
[ترجمه گوگل]بدیهی است، نظارت دقیق فسفات سرم مناسب است

7. These conformations influence the position of the phosphate group with respect to the grooves of the double helix.
[ترجمه ترگمان]این ترکیب ها موقعیت گروه فسفات را با توجه به شیارهای دو رشته ای به شدت تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه گوگل]این سازگاری ها بر موقعیت گروه فسفات با توجه به شیارهای دو اسپلیک تاثیر می گذارد

8. As a control, sections were incubated with phosphate buffered saline instead of the primary monoclonal antibodies in the first step.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کنترل، بخش های با بافر فسفات به جای آنتی بادی مونوکلونال آنتی بادی در اولین مرحله انکوباسیون شدند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کنترل، بخش ها به جای آنتی بادی های مونوکلونال اولیه در مرحله اول با شور نمکی فسفات باکتری شدند

9. Intravenous phosphate has been recommended for lowering the serum calcium when other measures have failed.
[ترجمه ترگمان]intravenous فسفات برای کاهش کلسیم سرم در زمانی که سایر معیارهای شکست خورده اند، توصیه شده است
[ترجمه گوگل]اگر سایر اقدامات شکست خورده، کلسیم سرم توصیه شود، فسفات داخل وریدی توصیه می شود

10. A litre is claimed to remove phosphate from 100 gallons of water.
[ترجمه ترگمان]یک لیتر ادعا می شود که فسفات را از ۱۰۰ گالن آب حذف می کند
[ترجمه گوگل]یک لیتر ادعا شده است برای حذف فسفات از 100 گالن آب

11. Magnesium reabsorption is impaired by phosphate depletion.
[ترجمه ترگمان]منیزیم reabsorption با کاهش فسفات آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]Reabsorption منیزیم با تخریب فسفات اختلال ایجاد می کند

12. They are hemoglobin, serum protein, phosphate, and bicarbonate.
[ترجمه ترگمان]آن ها هموگلوبین، پروتئین serum، فسفات و بی کربنات هستند
[ترجمه گوگل]آنها هموگلوبین، پروتئین سرم، فسفات و بی کربنات هستند

13. Therefore, to their inadequate intake of phosphate is added urinary loss from a secondary form of hyperparathyroidism.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، با دریافت ناکافی فسفات، از دست رفتن ادرار از شکل ثانویه hyperparathyroidism کاسته می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، به دلیل مصرف نادرست فسفات، از دست دادن ادرار از نوع ثانویه هیپرپاراتیروئیدیسم افزوده می شود

14. So acyclovir phosphate and triphosphate are not formed in healthy cells, whose DNA synthesis is therefore not affected.
[ترجمه ترگمان]بنابراین فسفات acyclovir فسفات و فسفات در سلول های سالم شکل نمی گیرند که سنتز DNA آن ها تحت تاثیر قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]بنابراین فسفات آسیکلویر و تری فسفات در سلولهای سالم ایجاد نمی شوند، بنابراین سنتز DNA آنها تحت تأثیر قرار نمی گیرد

15. However, the mechanism of these protective effects as well as the proposed inhibitory effect of phosphate have hardly been studied invivo.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مکانیزم این اثرات حفاظتی و نیز اثر مهاری پیشنهادی فسفات به سختی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]با این حال، مکانیزم این اثرات محافظتی و همچنین اثر بازدارنده پیشنهادی فسفات به سختی مورد بررسی قرار گرفته است


کلمات دیگر: