کلمه جو
صفحه اصلی

sorption


معنی : جذب، جذب سطحی
معانی دیگر : درآشامی، درآشامش

انگلیسی به فارسی

جذب، جذب سطحی


انگلیسی به انگلیسی

• process of taking up and holding by absorption or adsorption

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] جذب
[زمین شناسی] جذب
[نساجی] جذب
[خاک شناسی] قدرت جذب ودفع - جذب
[پلیمر] جذب
[آب و خاک] جذب، جذب سطحی

مترادف و متضاد

جذب (اسم)
absorbency, absorption, attraction, sorption, suction, imbibition

جذب سطحی (اسم)
sorption, adsorption

پیشنهاد کاربران

اصطلاح کلی برای جذب جذب سطحی
absorption adsorption = sorption


کلمات دیگر: