1. A see-saw balances at its fulcrum.
[ترجمه ترگمان]یک تعادل دید را در نقطه اتکا خود دید
[ترجمه گوگل]یک نقطۀ دید در محور آن، تعادل دارد
2. The decision is the strategic fulcrum of the Budget.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم، نقطه اتکا استراتژیک بودجه است
[ترجمه گوگل]این تصمیم استراتژیک بودجه است
3. There was a fulcrum point when the arguments tipped decidedly in one direction.
[ترجمه ترگمان]وقتی بحث در یک جهت مخالف بود، نکته fulcrum وجود داشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که استدلال ها به طور قطعی در یک جهت تکمیل شد، یک نقطه پایه وجود داشت
4. The fulcrum of the debate/argument is the individual's right to choose.
[ترجمه ترگمان]نقطه اتکا بحث \/ استدلال فرد حق انتخاب است
[ترجمه گوگل]محور بحث / استدلال حق انتخاب فرد است
5. The fulcrum of this balance has shifted.
[ترجمه ترگمان]نقطه اتکا این تعادل تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]محور این تعادل تغییر کرده است
6. When the toothpick was far from the fulcrum, at the fingertips, it was very difficult to break it.
[ترجمه ترگمان]وقتی خلال دندون از نقطه اتکا دور بود، در نوک انگشتانش خیلی مشکل بود که آن را بشکنم
[ترجمه گوگل]وقتی دندانپزشک دور از نقطه پایانی بود، در نوک انگشتان، شکستن آن بسیار دشوار بود
7. Fulcrum plans to lease the building.
[ترجمه ترگمان]برنامه ای برای اجاره ساختمون نداریم
[ترجمه گوگل]Fulcrum قصد دارد به اجاره ساختمان
8. Pivoting on the slow death fulcrum, he felt the hot sting of his own blood spilling from him.
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که نیش گرم خون خودش از او فوران می کند
[ترجمه گوگل]او به علت کم شدن سرعت حرکت مرگ، احساس خستگی شدید از خون خود را از او ریخت
9. The fulcrum was the place where their fingers joined their hands.
[ترجمه ترگمان]نقطه اتکا همان جایی بود که انگشتانش به دست آن ها پیوست
[ترجمه گوگل]نقطه پایانی جایی بود که انگشتانشان دستشان بود
10. Archimedes said, saying: Give me a fulcrum, I can leveraging the Earth.
[ترجمه ترگمان]ارشمیدس گفت: یک نقطه اتکا به من بدهید، من می توانم از زمین استفاده کنم
[ترجمه گوگل]ارشمیدس گفت، 'به من کمک کنید، من می توانم زمین را نفوذ کنم
11. And Shanghai harbor is on the fulcrum piece of bend and arrow photograph across.
[ترجمه ترگمان]و بندرگاه شانگهای، نقطه اتکا of و عکس فلش است
[ترجمه گوگل]بندر شانگهای بر روی قطعه تکیه گاه خم و فلش عکس در سراسر است
12. The fulcrum that enterprise and farmer balance in do one's best.
[ترجمه ترگمان]نقطه اتکا به تعادل تجاری و کشاورزی در بهترین حالت است
[ترجمه گوگل]نقطه ی پایانی که کارآفرینان و کشاورزان تعادل می یابند بهتر است
13. Thereupon, there's fulcrum for life, poetry of life, anda boundless hope yearn towards.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، برای زندگی، شعر زندگی، و امید boundless که مشتاق به سوی آن است، وجود دارد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، نقطه پایانی برای زندگی وجود دارد، شعر زندگی، امید بی حد و حصر به سمت
14. The territory became the fulcrum on which Asia and Europe balanced.
[ترجمه ترگمان]این منطقه نقطه اتکا بود که در آن آسیا و اروپا متعادل شدند
[ترجمه گوگل]این قلمرو، نقطه پایانی است که آسیا و اروپا را متعادل می کند
15. Give me a lever long enough and a fulcrum and I shall move the world.
[ترجمه ترگمان]یک اهرم کافی و یک تکیه گاه به من بدهید و دنیا را حرکت خواهم داد
[ترجمه گوگل]یک اهرم به اندازه کافی بلند و یک نقطه به من بدهید و من جهان را حرکت خواهم داد