کلمه جو
صفحه اصلی

crustacean


معنی : خانواده خرچنگ، رده سخت پوستان
معانی دیگر : (جانورشناسی) سخت پوست (زیر شاخه ی crustacea از بندپایان که آبزی و آبشش دار هستند مانند خرچنگ)

انگلیسی به فارسی

( crustaceous =) (جانورشناسی) خانواده خرچنگ، رده سخت پوستان


خرچنگ، خانواده خرچنگ، رده سخت پوستان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a large group of segmented invertebrates, such as shrimp and crabs, that usu. live in water and have hard shells.

• hard-shelled animal with jointed limbs (crab, shrimp, etc.)
pertaining to hard-shelled animals with jointed limbs (crabs, shrimp, etc.)
a crustacean is an animal with a hard outer shell and several pairs of legs, which usually lives in water. crabs, lobsters, and shrimps are crustaceans.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سخت پوست هر بندپای متعلق به ابر رده سخت پوستان (Crustacea) که عمدتاً توسط حضور یک جفت شاخک بر روی سر تشخیص داده می شوند. بیشتر اشکال در محیط های دریایی دیده می شوند. سخت پوستان نسبت به تعداد موجودات منفرد نسبت به حشرات دوم هستند. گستردگی زمانی: کامبرین تا عهد حاضر.

مترادف و متضاد

خانواده خرچنگ (اسم)
crustacean

رده سخت پوستان (صفت)
crustacean

arthropod


Synonyms: shellfish


جملات نمونه

1. I bite into the succulent, still-warm-from-the-grill crustacean whose spice factor is near seismic.
[ترجمه ترگمان]من داخل آبدار را گاز می گیرم - از توری که هنوز هم گرم است - از توری - - - که عامل نارنجی آن نزدیک به زلزله است
[ترجمه گوگل]من به پوست خرد شده، هنوز گرم از پوست گوشتی که عدس ادویه آن تقریبا لرزه ای است، نیش می زنم

2. Today there are about 3000 species of crustacean - four times as many as there are of birds.
[ترجمه ترگمان]امروزه در حدود ۳۰۰۰ گونه از crustacean - چهار برابر بیشتر از پرندگان وجود دارد
[ترجمه گوگل]امروزه در حدود 3000 گونه سخت پوست وجود دارد - چهار بار به عنوان بسیاری از پرندگان وجود دارد

3. It seemed surprised when the crustacean raised its claws and valiantly fought back.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید غافلگیر شده بود که اجنه پنجه خود را بلند کردند و دلیرانه به مبارزه پرداختند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شگفت زده شد زمانی که پوست خرچنگ چرک خود را بالا برد و با جدیت مبارزه کرد

4. This is a brown crustacean, half the size of the end of a pencil, that is extremely difficult to eradicate.
[ترجمه ترگمان]این یک crustacean قهوه ای است، نصف اندازه انتهای یک مداد، که ریشه کن کردن آن بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]این یک خرچنگ قهوه ای است که نصف اندازه انتهای یک مداد است که برای ریشه کن کردن آن بسیار دشوار است

5. The Japanese Spider Crab is the World's Largest Crustacean and Arthropod.
[ترجمه ترگمان]رستوران عنکبوتی ژاپنی بزرگ ترین رستوران crustacean و Arthropod است
[ترجمه گوگل]خرچنگ عنکبوت ژاپنی بزرگترین زاد و ولد و پرتقال است

6. This pink tendril is another new species of crustacean found in the Sea of Japan (East Sea), near South Korea's Gangwon Province.
[ترجمه ترگمان]این tendril صورتی یکی دیگر از گونه های جدید crustacean است که در دریای ژاپن (دریای شرقی)، نزدیک استان Gangwon جنوبی کره جنوبی یافت می شود
[ترجمه گوگل]این گرده افشانی صورتی یکی دیگر از گونه های جدید پوستی است که در دریای ژاپن (دریای شرق) واقع شده است، در نزدیکی کره جنوبی استان Gangwon

7. A crustacean is an animal that has a firm shell and usually lives in water.
[ترجمه ترگمان]A حیوانی است که پوسته ای محکم دارد و معمولا در آب زندگی می کند
[ترجمه گوگل]خرچنگ یک حیوان است که پوسته قوی دارد و معمولا در آب زندگی می کند

8. The crustacean deposits its young on the salp barrel, in a phenomenon called demarsupiation.
[ترجمه ترگمان]The جوان خود را در بشکه salp، در پدیده ای به نام demarsupiation، ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]پوسته پوسته شدن جوانان خود را بر روی بشکه گلوله، در یک پدیده به نام demarsupiation

9. Captain Nemo alerted his companion to this hideous crustacean, which a swing of the rifle butt quickly brought down, and I watched the monster's horrible legs writhing in dreadful convulsions.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان \"نمو\" به همراه خود به این crustacean نفرت انگیز اخطار کرد که ضربه قنداق تفنگ به سرعت پایین آمد و من پاهای وحشتناک هیولا را دیدم که در تشنج به خود می پیچید
[ترجمه گوگل]کاپیتان نومو همسایه خود را به این خرچنگ مبهم هشدار داد، که یک چرخش از لب به لب اسلحه به سرعت به زمین افتاد، و من تماشای پاهای وحشتناک هیولا را در مشتاقان ناخوشایند مشاهده کردم

10. The roving Phronima sedentaria, a small crustacean, inhabits the hollowed-out bodies of dead barrel-shaped organisms called salps.
[ترجمه ترگمان]The Phronima، یک crustacean کوچک، در بدن توخالی از ارگانیسم های dead که به نام salps وجود دارد، زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]Phronima sedentaria، یک خرچنگ کوچک، ساکن در بدن توخالی از موجودات بشکه مرده مرده به نام salps

11. A striking deep sea-fish called an amphipod crustacean reveals the diversity of sea creatures under the belly of Australia's deep sea world.
[ترجمه ترگمان]یک ماهی دریایی بسیار قابل توجه به نام an crustacean، تنوع موجودات دریایی را زیر شکم جهان عمیق دریای استرالیا نشان می دهد
[ترجمه گوگل]یک ماهی دریایی عمیق دریایی که به نام خلیج فارس شناخته می شود، نشان دهنده تنوع موجودات دریایی در زیر شکم دریای عمیق استرالیا است

12. The phenoloxidase in crustacean is activated by the invading microbes, and is involved in the defense reaction, thus having certain relation with the immune condition of the animals.
[ترجمه ترگمان]The در crustacean بوسیله میکروب های مهاجم فعال می شود و در واکنش دفاعی درگیر می شود در نتیجه ارتباط ویژه ای با وضعیت ایمنی حیوانات دارد
[ترجمه گوگل]فنلوکسیداز در پوست گوسفند توسط میکروب های مهاجم فعال شده و در واکنش های دفاعی دخیل است، بنابراین ارتباط خاصی با وضعیت ایمنی حیوانات دارد

13. Crustacean plankton (Cyclops) breeding in reservoir has brought new problem to water treatment process, and brought threat to safety of drinking water.
[ترجمه ترگمان]breeding crustacean (Cyclops)در سد باعث مشکلات جدیدی در فرآیند تصفیه آب شده است و تهدیدی برای تامین آب آشامیدنی به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]کشت مخلوط پلانکتون Crustacean (Cyclops) در مخزن مشکل جدیدی در روند تصفیه آب ایجاد کرده و تهدیدی برای ایمنی آب آشامیدنی ایجاد کرده است

14. Compared with crustacean zooplankton, rotifer responded to trophic status more distinctly.
[ترجمه ترگمان]rotifer در مقایسه با zooplankton crustacean، به وضعیت trophic more واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با زئوپلانکتون خشخاش، روتیفر به وضعیت ظاهری بیشتر واضح تر پاسخ داد

15. It is a neuropeptide member belonging to the crustacean hyperglycemic hormone ( CHH ) neuropeptide family.
[ترجمه ترگمان]این یک عضو neuropeptide عضو خانواده neuropeptide crustacean است
[ترجمه گوگل]این یک عضو نوروپپتیدی متعلق به خانواده نوروپپتید هیپرگلیسمی پوست (CHH) است

پیشنهاد کاربران

سخت پوست، مثل خرچنگ


کلمات دیگر: