کلمه جو
صفحه اصلی

dispenser


معنی : تلگراف، دوا فروش، کمک داروساز، نسخهپیچ، ناظر هزینه
معانی دیگر : (دستگاه یا شخصی که توزیع می کند) پخش کننده، پخش گر

انگلیسی به فارسی

نسخه پیچ، ناظرهزینه، تلگراف، دوا فروش، کمک داروساز


تلگراف، دوا فروش، کمک داروساز، نسخهپیچ، ناظر هزینه


انگلیسی به انگلیسی

• pharmacist; device that dispenses
a dispenser is a machine or container from which you can get things.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] پخش کن، مخزن پخش کن

مترادف و متضاد

تلگراف (اسم)
wire, telegram, cablegram, telegraph, dispenser, telegraphy, ticker

دوا فروش (اسم)
druggist, dispenser

کمک داروساز (اسم)
dispenser

نسخه پیچ (اسم)
dispenser

ناظر هزینه (اسم)
procurator, dispenser

جملات نمونه

1. a paper cup dispenser
(دستگاه) پخش گر لیوان کاغذی

2. The dispenser quickly filled the prescription for me.
[ترجمه ترگمان] The به سرعت نسخه رو برام پر کرد
[ترجمه گوگل]تلگراف به سرعت نسخه من را پر کرد

3. Been to the cash dispenser, got a statement, then withdrawn everything except four pounds ninety-five to keep the account open.
[ترجمه ترگمان]و بعد همه چیز به جز چهار پوند و نود و پنج پوند را برداشت تا حساب را باز نگه دارد
[ترجمه گوگل]در اختیار شما قرار گرفته است، یک بیانیه دریافت کرده اید، سپس همه چیز را به جز پانزده و پنج پوند برای باز کردن حساب باز کنید

4. The 20-25 litre drum discharging through a controlled dispenser is a better option.
[ترجمه ترگمان]هر بشکه ۲۰ - ۲۵ لیتری که از طریق یک داروساز کنترل شده تخلیه می شود، گزینه بهتری است
[ترجمه گوگل]درام تخلیه 20-25 لیتر از طریق یک واسطه کنترل شده یک گزینه بهتر است

5. Somewhere in the background, the food dispenser drifted aimlessly, offering tasty delicacies to uninterested people.
[ترجمه ترگمان]یک جایی در پس زمینه، the food بی هدف حرکت می کرد و غذاهای خوش مزه را به مردم بی اعتنا نشان می داد
[ترجمه گوگل]جایی در پس زمینه، غذا دهنده بدون نیاز به غذا، غذاهای خوشمزه را برای افراد بی علاقه عرضه می کند

6. There are three basic types of fixed dispenser the swivel, the lift pump and the gravity feed.
[ترجمه ترگمان]سه نوع اصلی از dispenser ثابت شده وجود دارد، پمپ آسانسور و تغذیه جاذبه
[ترجمه گوگل]سه نوع اساسی دیزل ثابت وجود دارد: مفصل گردنده، پمپ بالابر و تغذیه جاذبه

7. Bellows dispenser: These are wall mounted pumps hand operated by pushing a plunger set in a housing.
[ترجمه ترگمان]Bellows dispenser: اینها دسته ای از پمپ های بالا هستند که با هل دادن یک پیستون در یک خانه کار می کنند
[ترجمه گوگل]تلگراف بلوز: این دست پمپ های دیواری است که توسط فشار دادن یک پلونر در یک مسکن عمل می شود

8. A dispenser including a body defining a supply chamber therein for retaining a supply of a composition is disclosed.
[ترجمه ترگمان]یک داروساز از جمله یک جسم که یک اتاق تامین را در آن تعریف می کند برای حفظ منبع یک ترکیب آشکار می شود
[ترجمه گوگل]یک تلگراف از جمله بدن تعریف یک اتاق عرضه در آن برای حفظ عرضه یک ترکیب است افشا شده است

9. Super percision fluid dispenser, parts ( Syringe, nozzle, valve, tank and so on ) and FAD system.
[ترجمه ترگمان]سوپر percision fluid، قطعات (سرنگ، نازل، شیر، تانک و غیره)و سیستم FAD
[ترجمه گوگل]تلگراف مایع Super Pericision، قطعات (سرنگ، نازل، شیر، مخزن و غیره) و سیستم FAD

10. A medicated inhalant dispenser has a plastics material body having a mouthpiece .
[ترجمه ترگمان]پزشکی پزشکی inhalant، یک بدنه مواد پلاستیکی دارد که یک صدا دارد
[ترجمه گوگل]تلگراف داروی دارویی دارای یک ماده پلاستیکی دارای یک دهانه است

11. Available for bulk purchase or in a safety dispenser package.
[ترجمه ترگمان]این محصول برای خرید عمده یا در یک بسته dispenser تامین می شود
[ترجمه گوگل]در دسترس برای خرید فله یا در بسته بندی ایمن

12. There is a self - service ice dispenser near the elevator.
[ترجمه ترگمان] یه - برای کمک به آسانسور وجود داره
[ترجمه گوگل]در نزدیکی آسانسور یک تلگراف یخ سرویس وجود دارد

13. In the years that followed, many other soap dispenser models were developed.
[ترجمه ترگمان]در سال هایی که پس از آن، بسیاری از مدل های دیگر صابون تولید شدند
[ترجمه گوگل]در سال های پس از آن، بسیاری از مدل های دیگر تلگراف صابون توسعه یافتند

14. This new polypropylene, economical dispenser is single walled, with a flat cap and ergonomic actuator, available in 20ml, 30ml, 40ml and 50ml sizes.
[ترجمه ترگمان]این پلی پروپیلن جدید، dispenser مقرون به صرفه، تک دیواره با یک محرک حسی و یک محرک ارگونومیک است که در ۲۰ میلی لیتر، ۳۰ میلی لیتر، ۴۰ میلی لیتر و ۵۰ میلی لیتر موجود است
[ترجمه گوگل]این پلیپروپیلن جدید، یک بسته بندی مقرون به صرفه یک سیلندر است، با یک سقف مسطح و دستگاه ارگونومیک، در دسترس در 20ml، 30ml، 40ml و 50ml اندازه

a paper cup dispenser

(دستگاه) پخش‌گر لیوان کاغذی


پیشنهاد کاربران

انباره ، ظرف ، مخزن

دستگاه تامین کننده ( آب یا . . . معمولن با فشار دکمه )

جا ، انباره ، ظرف ، مخزن

پخش کننده ، رساننده

[در ترکیب]
- ریز ، - رسان ، - پخش کُن ، - فِرِست
برای نمونه water dispenser به معنی آب ریز یا آب پخش کُن
برای نمونه electricity dispenser به معنی برق رسان یا برق فِرِست

an automatic machine or container which is designed to release a specific amount of something.
"a paper towel dispenser"

آب سرد کن

Milk dispenser : دستگاه شیر پخش کن

dispenser ( علوم نظامی )
واژه مصوب: رهاساز
تعریف: وسیله ای در هواگَرد که با آن مهماتی مانند خاشه و منور را حمل و رها می کنند


کلمات دیگر: